خبرآنلاین: احمدی نژاد می گوید: یک غصه من این است که چرا من هر ۲۴ ساعت را برای مردم کار نکردم و ای کاش میشد دارویی باشد که خواب را از انسان بگیرد تا در دورهای که مسئول است هر ۲۴ ساعت خدمت کند
او اخیرا در گفتگوییبه سوالی درباره تغییر کردنش طی ۱۵ سال پاسخ می دهد و می گوید «یک عمر کوتاهی داریم که در طول آن باید به رشد و کمال برسیم»، احمدی نژاد گریزی هم به رابطه ایران و آمریکا می زند و خود را موافق صلح بین دو کشو ر معرفی می کند.
بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛
اگر به دوران ریاست جمهوری خود برگردید چه اقداماتی را انجام نداده و یا چه اقداماتی را حتما انجام می دهید؟ آیا کاری هست که از انجام ندادنش پشیمان باشید یا بالعکس؟
زمانی که میخواستم وارد دولت شوم نسبت به عدهای حسن ظن داشتم و از آنها دعوت به همکاری کردم، اما خیلی زود فهمیدم حسن ظنم به عدهای اشتباه بود و نباید تا این حد حسن ظن میداشتم و نسبت به عدهای دیگر هم باورم این بود که وقتی از آنها دعوت میکنم برای خدمت به مردم، عدالت و آرمانهای انقلاب آنها حتما محکم پای این مسائل میایستند. یعنی اگر ما برنامهای را در جهت رشد اقتصادی، کاهش فاصله طبقاتی و آزادی و عزت مردم داشته باشیم آنها حتما حمایت میکنند، اما بعد دیدیم که فاصله از آرمانهای انقلاب در اعماق اندیشه و قلب یک عده وجود دارد، اما فرصت بروز پیدا نکرده است و رسما با اقداماتی که قرار بود برای مردم انجام شود مخالفت می کردند و می گفتند نمیشود؛ هر چه ما می گفتیم این کارها در جهت خدمت به مردم است میگفتند خیر نمیشود. نمیگویم اینها از دایره دوستی من خارج شدند، اما الان شناخت من نسبت به افراد و مدعیان و نیروهای فعال خیلی تغییر کرده است.
موضوعی که برایش غصه میخورم این بود که میخواستیم هدفمندی یارانهها را به صورت ۱۰۰ درصدی اجرا کنیم، اما نگذاشتند و مقابله کردند، برخی طرحها برای رفاه مردم را نگذاشتند اجرا شود و معتقدم که این موضوعات باید به صورت صد در صدی اجرا شود.
غصه دیگرم این است که چرا من هر ۲۴ ساعت را برای مردم کار نکردم و ای کاش میشد دارویی باشد که خواب را از انسان بگیرد تا در دورهای که مسئول است هر ۲۴ ساعت خدمت کند؛ زیرا بعدها انسان میگوید که ای کاش میشد من تمام مدت را برای مردم کار میکردم، کمااینکه لذتی بالاتر از خدمت به هم نوعان خود نیست.
آیا احمدی نژاد سال ۸۴ یا احمدی نژاد سال ۹۹ فرق دارد؟ چرا عدهای میگویند تفاوت دارد؟
منظورتان کاپشن و خورد و خوراک که نیست؟ (ّبا خنده)، زیرا اینها خیلی تغییری نکرده است. اما به نظر شما میشود که ۱۵ سال از عمر انسان بگذرد، اما تغییری نکند؟ چرا بعضی انتظار دارند که ما درجا بزنیم؟ در صورتی که ما دو روزمان هم نباید مانند هم باشد. یک عمر کوتاهی داریم که در طول آن باید به رشد و کمال برسیم. هم فهم مان از مسائل عمیقتر شود، هم دانشمان گستردهتر شود و هم بهتر مسائل را تجزیه و تحلیل کنیم.
درباره انتخابات سال آینده حرفهای بسیاری برای گفتن دارم
اگر در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شرکت کنید و رئیس جمهور شوید چند درصد از کابینه قبلی خود را استفاده میکنید؟
حرف های انتخاباتی را قرار شد بعدا بگویم، اما در کل معتقدم که دایره مدیریت باید بسیار باز باشد. در کشور ما در حالی که این تمرکز باعث شده تا دایره مدیریتی ما بسته شود به همین خاطر خلاقیت و نوآوری وجود ندارد. مثلا یک نفر ۲۰ الی ۳۰ سال است که در دولت است و طبعتا راه حلها و ابتکاراتی که ارائه میدهد همان راه حلهایی است که سی سال پیش ارائه داده است، در حالی که انقدر دانش پیشرفت کرده که دهها راه حل جدید برای مشکلات اختراع شده که او اطلاعی ندارد و طبیعتا حوصله هم ندارد و این چشمه خشک شده است اما اگر دایره باز باشد افراد بیشتری حضور خواهند داشت.
چرا نمی شود با آمریکا صلح کرد؟
این تقابل دو جریان یعنی اصولگراهایی که می گویند باید بر سر آرمان های انقلاب بایستیم واصلاح طلبانی که می گویند باید با غرب صلح کرد را چگونه می توان با هم جمع کرد؟
بر اساس خواست مردم ؛ مردم ما به دنبال تقابل با جایی هستند یا به دنبال دوستی؟ مردم ما واقعا دوستی با مردم آمریکا و اروپا را بد می دانند ؟ مردم طالب صلاح هستند یا جنگ؟ مردم طالب عدالتند یا طالب ظلم؟
یعنی شما معتقدید که مردم می گویند می شود با آمریکای امروز هم صلح کرد؟
چرا نمی شود؛ ما باید ابتدا موضوع آمریکا را باز کنیم؛ در ابتدای انقلاب موضوع مقابله با آمریکا شکل گرفت. بعدا این قلب ماهیت شد وقتی ما می گوییم آمریکا منظور کیست؟ مردم آمریکا یا دولت آمریکا یا جریان پشت صحنه آمریکا؟ یعنی ما با دولت آمریکا دشمنیم؟ چرا دشمنیم؟ با مردم هم که نمی شود دشمن بود، می شود؟ چرا مردم دو کشور باید با هم دشمن باشند؟ همه ملت ها باید با هم دوست باشند.
چرا ما باید با دولت آمریکا دشمن باشیم؟ ما با عملکرد مخالفیم؟ یعنی ما می گوییم ظلم نکن، سلطه جویی نکن. حالا اگر سلطه طلبی و ظلم نبود آیا ما با اسم دعوا داریم؟ این را هم اضافه کنید که در آمریکا اصلا دولت ۵ درصدر کار است و اصل کار آن هیات حاکمه و سرمایه داران بزرگ جهانی پشت پرده هستند و ما با آنها مشکل داریم اما الان موضوع قاطی شده است و هی گفته می شود که ما باهم دشمنیم. ما با کی دشمنیم؟ آیا اشکالی دارد الان مردم ایران و آمریکا با هم رابطه داشته باشند؟
در این کشور هر اتفاقی افتاد انداختند گردن من, فقط مانده حمله مغول
نامهای به محمد بن سلمان ولیعهد عربستان نوشتید و از آن با عنوان برادر و مرد صلح یاد کردید که خیلی هم حواشی داشت. این اعتقادات قلبی شماست که بن سلمان مسئول جنایت یمن؛ مرد صلح است؟
اولا نامهای که من نوشتم به هر دو طرف دعوا یعنی عبدالمالک بدر الدین و هم محمد بن سلمان بود که هر دو مثل هم است. من می خواستم میانجی شوم چه باید مینوشتم؟ باید توهین می کردم و میگفتم ای جنایتکاران تاریخ بیایید صلح کنید؟ یا باید جنبه مثبت انسانها را و آن چیزی که در حقیقت باید باشند را مینوشتم؟
باید بسیار مودبانه میبود و این فرهنگ و انسانیت ماست. من داشتم دعوت به صلح می کردم چه باید مینوشتم؟ این سر و صدایی هم که به راه افتاد به خاطر جهت گیریهای سیاسی آن بود. شما بروید از مردم بپرسید که اگر در یمن صلح شود بد است؟ اگر احمدی نژاد صلح ایجاد میکرد بد بود؟ الان چند سال گذشته؛ چقدر آدم کشته و زیربناها نابود و کینه ایجاد شده است؟ محصول این چیست؟ خب بیایند صلح کنند و همین پولهایی که هزینه جنگ می شود هزینه آبادانی شود و این منطق روشنی است.
من نگفتم مرد صلح بلکه گفتم قطعا شما هم از این کشتار راضی نیستید و باید این را میگفتم و باورم این است که این گونه نیست، زیرا سودی از این نمیبرند. آیا از کشتار راضی هستند؟ آنها وارد یک جنگی شده اند که طراحی قدرتهای فرامرزی بوده است که منطقه را وارد یک جنگی کنند و اینها هم به سبب منافع شخصی هی ادامه می دهند؛ خواهشا از افرادی که این سر و صدا را به راه انداخته اند بپرسید شما طرفدار جنگ هستید؟ اگر طرفدار جنگ هستید که هیچ، اما اگر طرفدار صلح هستید شما برای صلح چه کار کرده اید؟ البته هر اتفاقی افتاد انداختند گردن من فقط مانده است حمله مغول به ایران را گردن بگیرم (باخنده).