کیهان نوشت: پیش از سنجش و بررسی برنامههای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری، اقداماتی مقدماتی ضروری به نظر میرسد. یکی از اصلیترین این اقدامات، روشن شدن منابع مالی نامزدهاست.
ورود به صحنه انتخابات ریاست جمهوری و تبلیغات و رقابتهای گسترده و فراگیر آن در سطح کشوری با بیش از ۸۰ میلیون جمعیت و مساحتی چنین بزرگ، نیازمند منابع مالی گستردهای است؛ از برپایی ستادهای انتخاباتی در شهرهای مختلف تا سفرهای انتخاباتی، مستندها و فیلمهای تبلیغاتی، کمپینها و فعالیتها در فضای مجازی، مراسمات و نشستها، تبلیغات میدانی و برخی فعالیتهای غیرمجاز مانند جلب و خرید نظر و رای افراد و چهرههای سرشناس و اثرگذار مانند سلبریتیها و رؤسای قبایل و…
حتی در صورت فعالیت سالم و قانونی هم نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری منابعی میطلبد که میتوان گفت تقریباً هیچکدام از چهرههای سیاسی قادر به تامین شخصی آن نیستند و در این زمینه باید روی پشتیبانی و همراهی دیگران حساب کنند. در یک فضای عقلانی و منطقی انتخاباتی، یکی از مهمترین مطالبات افکار عمومی و نمایندگان آنها (مانند رسانهها و چهرههای دارای تریبون) باید پرسش از میزان و چگونگی تامین و هزینه این منابع مالی باشد.
شفافیت در این زمینه باید کاملاً واقعی، حداکثری و بدون هیچگونه مسامحه باشد. چنین شفافیتی علاوهبر آنکه به ایجاد یک فضای انتخاباتی مطلوب و ایدهآل کمک میکند، اثرات مهم پساانتخاباتی نیز دارد. یکی از اصلیترین این اثرات، کاهش احتمال سوءاستفاده و رانت خواهد بود. اغلب صاحبان ثروتی که در انتخابات فندق میدهند، انتظار دارند که در پساانتخابات گردو پس بگیرند و همین طمع میتواند منشاء بسیاری از مفاسد کلان اقتصادی باشد که مصادیقی همچون واگذاری پروژههای کلان، خصوصیسازیها، اعطای مجوزهای انحصاری، دریافت تسهیلات کلان و… دارد.
علاوهبر شفافیت مالی در مورد منابع و هزینههای انتخاباتی، شفافیت درخصوص ثروت، درآمد و نوع زندگی نامزدها نیز در شکلدهی به نگرشهای واقعی در افکار عمومی موثر است. چگونه میتوان انتظار داشت آنکه زندگی لاکچری دارد و در منزلی به قیمت هر متر مربع نزدیک به صد میلیون تومان زندگی میکند، درد مستاجران را بفهمد و احساس ایستادگان در صف مرغ را درک کند!