برترینها – سیاوش باقی: نه اتفاقی غریب است و نه تازه. از وقتی که سایه سنگین فضای مجازی روی زندگیمان افتاده و در شبکههای اجتماعی و ارتباطی غرق شدهایم، پدیده شهرت آنی و سلبریتیهای آنلاین و اینستاگرامی هم داغ است. کافی است به هر دلیل، جذابیتی برای مردم داشته باشی تا به طرفهالعینی تبدیل شوی به ستاره اینترنتی. چند بار فوروارد و ریتوییت و بازنشر کافی است تا همه دنیا بشناسندت.
سالهای قبل را هم نگاه کنید با چنین پدیدههایی روبرو بودیم. پسرک پراسترس «شیب، بام»، یا «کچلیک»، داود هزینه و ممد لمینیت و وحید خزایی. ناشناسهایی که مشهور شدند؛ برخی مهاجرت کردند و شاخ اینستاگرام شدند و برخی تا برنامههای تلویزیونی هم رسیدند. بعضیها ناخواسته چهره میشوند و بعضیها برای دیده شدن دست به هر کاری میزنند. اینجا میخواهیم نگاهی کنیم به چند نفر از کسانی که امسال ناگهان در آسمان مجاز منفجر شدند.
سهیل سنگرزاده
«چطوری جون دل؟ برقراری عزیز؟» بعید است با خواندن اینها لحن و صدای خاص سهیل سنگرزاده در مغزتان زنده نشده باشد. یک سلبریتی یکشبه دیگر که حتی جامعهشناسها و رفتارشناسها سخت بتوانند توضیح بدهند که چطور تبدیل شده به پدیده فضای مجازی و مورد توجه ایرانیها. کسی که حتی مادربزرگ من هم میشناسدش و از وزیر و وکیل، بسیاری در صحبت کردن از عبارات او استفاده میکنند.
حالا دیگر همه میدانند که سهیل سنگرزاده بدنسازی بندرعباسی است. هیکلی لبخند بر لبی که در کالیفرنیا زندگی میکند و جیغ میزند زندگیاش در سواحل اقیانوس آرام حسابی بر مدار است که میتواند این کلیپهای به قول طرفدارانش انگیزشی را منتشر کند. ویدئوهایی که احتمالا مشخصترین مخاطبش خود سهیل است و یکی باید بهش بگوید، حال ما ایرانیها را احتمالا نمیدانی، ولی خودت، «سر کیفی، بد هم سر کیفی»!
تتلو، ندا یاسی، مهراد جم و …
انگار گنگی هستند و هر روز هم به اعضای آن اضافه میشود. تتلو که مثل همه این چند سال خود را در قله توجه ایرانیها نگه داشته. اگر جای بیشتری برای تتو روی اندامش هم نداشته باشد، بلد است با کارهای عجیب، با شایعه مرگ و خودکشی و هزار داستان دیگر خود را شاخ فضای مجازی نگه دارد. همانطور که ندا یاسی بلد است. او که درباره هویت واقعیاش روایات متفاوتی مطرح است، ظاهرا با پاسپورتی کانادایی زندگی میکند.
ندا یاسی با فحاشی به این و آن و رفتاری نامتعادل، شخصیتی پرتناقض از خود به نمایش گذاشته و هرچه هست توانسته میلیونها فالوئر اینستاگرامیاش را راضی نگه دارد تا هر روز هم بیشتر شوند. او با تبلیغ برای سایتهای شرطبندی، با لایوهایی که میدهد و با قصههای راست و دروغش همچنان توی بورس است. اتفاقی که امسال برای مهراد جم یا همان محسن سعیدیکیای خودمان افتاد. خواننده جوان و شهرتطلبی که با رفتن از ایران و پیوستن به دنیا جهانبخت خود را در دنیای پرتلاطم سلبریتیها غرق کرد. به این جمع میتوانیم اسامی متعددی از شاخهای اینستاگرامی اضافه کنیم که همگی در کار تبلیغات و شرطبندی و خودنماییاند. آرات و پدر آرات و ساشا سبحانی و بقیه..
ریحانه پارسا
یکی از سینماگرانی که با او کار کرده میگوید، ریحانه «جلب توجه» و دیده شدن را در DNAاش دارد. برای همین هم توانسته در دو سال، از بازیگری در سریال تلویزیونی «پدر»، به شاخ شاخها تبدیل شود! ریحانه پارسا هم برای سلبریتی بودن حاضر است به هر آتشی وارد شود. از ازدواج با مهدی کوشکی مسنتر و طلاق و بعد مهاجرت و بدننمایی، تا حضور در کلیپ شادمهر عقیلی و تبلیغات و عشوه و هر چیز دیگری که به عقل ما هم نمیرسد، ولی به ذهن این سلبریتی ۲۲ ساله خواهد رسید. نکته درباره ریحانه پارسا، شتاب وحشتناک اوست و این انتظار که با این سرعت چه سرنوشتی در انتظار خودش و دنبالکنندگان میلیونیاش خواهد بود. او بیتردید یکی از پدیدههای سال ۹۹ بود.
شادمهر عقیلی
راستش در مورد این که در این فهرست میگنجد یا نه تردید داشتیم. شادمهر در موسیقی چهره شناخته شده و پرطرفداری است. در خوانندگی و آهنگسازی خودش را ثابت کرده. اگر مهمترین چهره موسیقی پاپ در سالهای پس از انقلاب نباشد، یکی از برترینهاست. این که چرا شادمهر باید تن به تبلیغات شرطبندی بدهد و با این حجم از انتقاد و واکنش مواجه شود را کسی نمیداند. مسائل مالی؟ روابط پشتپرده؟ یا فقط این که میخواسته در فهرست چهرههای خاص ما در سال ۹۹ جایی داشته باشد.
حسن آقامیری
شاید اسم او در این جمع عجیب باشد. اما بعید است خودش از آن استقبال نکند. همانطور که از خیلی از روابط و رفتارهای نامتعارف دیگر استقبال میکند. حسن آقامیری که لباس روحانیت را درآورده و با روایت متفاوتش از دین و رحمانیت آن طرفداران و شنوندگان پرشماری دارد، برای نشان دادن وجوه متفاوت کاراکترش هم کالری بسیاری میسوزاند. ارتباط با سرشاخههای شرطبندی مثل امین فردین، سرک کشیدن به لایو آرات، لایو دادن با احلام (خواننده آنسوی خلیج فارس)، انتشار عکس با شلوارک و هر چیز دیگری که میتواند برای یک روحانی یا مبلغ دینی تابو باشد.
حسن آقامیری سخنور باسوادی است که نه نیروهای ارزشی چشم دیدنش را دارند و نه مخالفانی که میگویند او از جنس همین نظام و روحانیون است! اما او احتمالا از همین تضاد و همین نخواستن هم استقبال میکند. شخصیتی ویژه که برچسب اتهامات اقتصادی و اخلاقیاش ثابت نمیشود و او با کلام گرم و صمیمیاش هواداران پرشور را با خود به جلو میکشاند.
ساسی مانکن
اجازه بدهید دربارهاش چیزی ننویسیم که زبان قاصر است. حتی توصیف کارهای ساسی هم بدآموزی دارد. فقط به این فکر کنید که به محض انتشار تیزر ویدئوی تازهاش با آن فرد معلومالحال، موجی از دابسمش از سوی جوانان ایرانی ساخته و برای ساسی فرستاده شد. اجازه بدهید از تاثیر کارهایش و از خودش چیزی نگوییم. اجازه بدهید سکوت کنیم.
این فهرست هم میتوانست بسیار طولانی شود. از علیاکبر رائفیپور که پرچمدار خبرسازی و حاشیه است تا دکتر محمدرضا هاشمیان پزشک معالج میناوند و انصاریان که یک شبه خود را به ریسمان شهرت رساند تا شهاب حسینی و جنجالهای ماسکی-واکسنی اخیرش تا حتی دکتر جهانپور و دکتر نمکی و خیلی دیگر از عزیزان که به دلیل ضیق وقت و جا و کلمه، باید از همگی عذر بخواهیم!