برترینها: «منافق با تیپ مذهبی»، «خیانتکار» و «ریشوی ضدانقلاب» اتهاماتی است که تا امروز در پاسخ به پرونده رائفیپور به نگارندگان و منتشرکنندگان این پرونده زده شده است.
همان ادبیات خشن و تهاجمی، همان بهدنبال دستهای پنهان گشتن و گذر از متن به حاشیه، و همان خلق جبهه خیروشر مطلق و قرار دادن دیگریِ خود در جبهه شر را که در تحلیل گفتمانی رائفیپور احراز کرده بودیم میتوانید بهصورت فشرده و غلیظتر در این واکنشها مشاهده کنید.
رائفیپور هم در اولین واکنش به پرونده «فرهیختگان» مطابق همان گفتمانی که پایبندی او به آن ذکر شد، باز هم جبههای از شر آفرید و منتقدانش را در آن جای داد. او در اولین توئیتش هشتگ خیانتکار زد و در واکنش بعدی نوشت: «اینکه سخنان جاسوس فراری #کاوه_مدنی درباره ایمیلهایش از یک رسانه انقلابی (فرهیختگان و تسنیم) بازتاب یابد عادی نیست و عین #خیانت است.»
البته اگر رائفیپور آن مطلب را کامل و دقیق میخواند، متوجه میشد نقلقول یا بازتابی از سخنان کاوه مدنی در آن وجود ندارد و نویسنده صرفا پرسیده است: «یک سخنران که مدعی است هیچ وابستگیای به نهادهای حکومتی و دولتی ندارد و مدیر یک موسسه غیرانتفاعی فرهنگی است، چطور اقدام به انتشار ایمیلهای خصوصی دیگران کرده و نقش کارگزار اطلاعاتی-امنیتی را برای خود تعریف میکند؟» سوالی که هنوز پاسخی به آن داده نشده است.
نقد سخنرانی به پرگویی و پراکندهگویی رائفیپور کار دشواری است.. از سوی دیگر، رائفیپور در مواردی متناقض سخن میگوید و گاه یک سخن را در موقعیتهای مختلف بهصورتهای متفاوت بیان میکند. بعد از انتشار پرونده تحلیل رائفیپور در روزنامه، بعضی از هواداران او با ارسال کلیپهایی از سخنرانیهایش مدعی شدهاند که روزنامه حرف او را تحریف کرده و آنچه نوشته شده چیزی نیست که او گفته است.
کاری که رائفیپور میکند سادهسازی مفاهیم پیچیده نیست، سادهانگاری آنهاست.
جلیل محبی رائفیپور را مدافع مبانی فقه شیعه مینامد و «فرهیختگان» را متهم میکند که «در مطالبی دیکتهشده از طرف لیبرالها و بهقصد تئوریزه کردن مبانی غربیها و در جهت تضعیف شورای نگهبان اقدام کرده است.» مصاف با عقلانیت انقلابی، همین یکجانبهنگری و چشمپوشیدن از حاصل ۴۰سال تجربه حکومتداری و تجویز بازگشت به عقب است.
«ریشوی ضدانقلاب نشوید! ریشوی ضدانقلاب کسی است که ریش میگذارد و تفکرش تفکر اسناد بینالملل و مغایر شرع است. اسم عقلانیت انقلابی میگذارید روی تفکر اسنادی که تقابل با شرع و قرآن و فتوای مراجع تقلید پیدا میکنند و بعد میزنید آنکسی را که دارد از فقه شیعه دفاع میکند تخریب میکنید؟ خیلی تعجب دارد! یک فکری باید بهحال ریشوهای غیرانقلابی کرد! شما میتوانید بروید ریشتان را بتراشید و بگویید من اسناد بینالمللی را بهجای قرآن قبول دارم! اما ریش میگذارید و از پول بیتالمال میخواهید به اسم عقلانیت انقلابی زیرآب فقه شیعه را بزنید؟»
اگر به این ریشههای انقلاب بیش از ریشهای انقلابیها و غیرانقلابیها توجه کنیم، علت تیتر «مصاف علیه عقلانیت انقلابی» را درمییابیم؛ والا دور نیست روزی که سخنان امامین انقلاب که در این متن آمد را بیذکر نام گوینده بیاوریم و دستور بشنویم که «برو و ریشت را بتراش.»