روزنامه فرهیختگان: اکثر انتقادها نسبت به عملکرد هر کدام از دستگاههای تقنینی، قضایی، اجرایی یا اطلاعرسانی کشور، دست آخر به این نقطه میرسند که «چرا سادهترین راهحلها هنوز بر زمین ماندهاند؟ چرا کسی صدای انتقادها را نمیشنود؟ چرا وقتی اینقدر واضح است که بعضی رویهها غلط هستند و راهحل درستشان هم جلوی چشم همه قرار دارد، یک نفر پیدا نمیشود و این روش غلط را برنمیچیند؟» واقعیت این است وقتی کار به دست جوانان نیفتد، وضع تا ابد به همین منوال خواهد گذشت.
جوانها جسارت تغییر دارند ولی مدیریت فرسوده کشور که سالها با مشی محافظهکارانهاش در حال فرار از هر چالش و بحرانی بود، مرتب خنجر چالشها را از پشت سر خورده است. در سالهای اخیر این نکته نسبت به هر زمان دیگری بیشتر مشخص شده که محافظهکاری و فرار از ایجاد حاشیهها، برعکس، به ایجاد حواشی بیشتر منتهی خواهد شد. تجربه مدیران مختلفی که در این سالها در دستگاههای گوناگون به شیوه محافظهکارانهای رفتار کردند، نشان داد هر کس قصد راضی کردن همه را داشته باشد، اتفاقا همه را ناراضی خواهد کرد.
چالشها در هر حال سراغ هر مدیریتی خواهند آمد؛ چه آن مدیر آنها را زیر قالی مخفی کند و چه رو در رویشان قرار بگیرد، در چنین حالتی هیچچیز به اندازه ترس یک مدیر باعث زیان دیدن مجموعهاش نخواهد شد. وقتی حجم قابل توجهی از انرژی و توان مدیریتی در کشور ما صرف مخفی نگهداشتن چالشهای درونی هر مجموعه میشود، این چالشها نهتنها حل نخواهند شد، بلکه در مخفیگاهشان قویتر هم میشوند و وقتی مثل یک آتشفشان فوران کردند، بسیاری از بنیانها را به شکلی غافلگیرانه زیر و رو میکنند.
چالشهای اخیری که در مدیریت شبکه سوم سیما ایجاد شدهاند را میشود نمونه واضحی برای توضیح این وضع به حساب آورد. چنین چالشهایی قبلا هم وجود داشتند، اما توسط مدیران قبلی مخفی میشدند و بهطور مزمن، در حال محو کردن قابلیتهای تلویزیون ملی ایران بودند. در صدا و سیما گروههای مختلفی وجود داشتند که هر کدام خود را صاحب سهمی از این مجموعه میدانستند.
در سالهای متمادی، هر مدیری که در رأس هرم سازمان قرار گرفت، تعدادی از نزدیکانش را به این نهاد آورد، طوری که حتی با رفتن آن مدیر، همچنان میشد رد پایش را در مجموعه حس کرد. حالا از محمد هاشمی گرفته تا علی لاریجانی و عزتالله ضرغامی و پس از او محمد سرافراز، هر کدام از گروههای منتسب به این افراد، یک شاخه از این درخت را متعلق به خودشان میدانند و مصالحه این گروههای مختلف با همدیگر، معنای معامله بر سر ظرفیتهای اصلی مجموعه را میدهد.
دو جریان پرقدرت مدیران صداوسیما که در دورههای محمد هاشمی و علی لاریجانی صاحب نفوذ شدند و همچنان در بخشهای مختلف سازمان همچون سریالسازی، برنامهسازی و حتی واحد بازرگانی حضور دارند، به سادگی اجازه عرضاندام به جریان جدید مدیریتی نمیدهند.