روزنامه اعتماد در گزارشی به موضوع تعویق در اجرای قصاص آرمان عبدالعالی پرداخته است.
«این به تعویق افتادنها قلبم را از جا میکند. اگر قلبم در حالت عادی صد ضربه به قفسه سینهام وارد میکند، در زمان خبر تعویق در اجرای حکم دویست، سیصد ضربه. بعد از خبر منتفی شدن اجرای حکم ساعتها طول میکشد تا این قلبم از تکاپو بیفتد.» اینها صحبتهای مادر غزاله پس از ۵ بار به تعویق افتادن در اجرای حکم قصاص «آرمان عبدالعالی» است. حالا از حادثه دردناک خانواده شکور ۸ سال میگذرد. غزاله آن روز به دلیل وقت قبلی که از پزشکش داشت از خانه خارج شد، اما دیگر هرگز به خانه برنگشت؛ حتی جسدشم هم. غزاله یکی، دو هفتهای میشد که تصمیمش را به آرمان اعلام کرده بود.
علت تعویقها در اجرای حکم قصاص
مادر غزاله با سوال در مورد حادثه آن روز، بیاختیار شروع به گریه کردن میکند: «این به تعویق افتادنها قلبم را از جا میکند. اگر قلبم در حالت عادی صد ضربه به قفسه سینهام وارد میکند، در زمان خبر تعویق در اجرای حکم دویست، سیصد ضربه. بعد از خبر منتفی شدن اجرای حکم ساعتها طول میکشد تا قلبم از تکاپو بیفتد.
اجرای حکم قصاص کاملا حق ماست و ما نمیدانیم چرا این اجرای حکم ۵ بار به تعویق افتاده است. دقیقا بار چهارم که دو ساعت به حرکت ما به سمت زندان مانده بود با ما تماس گرفتند و گفتند؛ اجرای حکم به خاطر هفته وحدت یکی، دو هفته به تعویق میافتد. نمیدانم چرا ساعت ۱۱ شب یادشان افتاد هفته وحدت است.»
او گریهاش را میخورد تا بتواند صحبت کند: «من مطمئنم اگر غزاله هم زنده بود، میخواست به حقش برسد.» دوباره بغضش میترکد ولی ادامه میدهد: «از دادستان پرونده طبق معمول قبل پرسیدیم؛ علت این تعویق برای بار پنجم چیست، اما باز چیزی نگفتند و باز اعلام کردند یکی، دو هفته منتظر بمانید. من متوجه نمیشوم این همه جوان قتل کردند چطور حکمشان اجرا شد اما آرمان را حتی برای اجرای حکم قصاص تا پای چوبه دار نمیبرند. شاید باور نکنید ما اول دلمان میخواست به بخشش فکر کنیم، اما با این تعویقها و رفتار خود آرمان و خانوادهاش از این فکر منصرف شدیم.»
او ناگهان صحبت را به دو سال پیش برمیگرداند: «اگر من مرتکب چنین عملی میشدم قطعا وقتی خانواده مقتول را میدیدم یک عذرخواهی ساده انجام میدادم. باور کنید سال ۹۸ وقتی ما در دادسرا نشسته بودیم دو، سه بار آرمان از جلوی ما با دستبند رد شد اما حتی یک سلام ساده نکرد. خب ببینید دیدن این صحنهها دل ما را بیشتر تکان داد تا به حقمان برسیم.»
او در خصوص اجرای حکم میگوید: «ما دیگر دلی نداریم که بگویم با اجرای حکم قصاص آرام میشویم یا نه. حداقل این است که با اجرای حکم قصاص به حقمان میرسیم. من حدود یکسال بعد از به قتل رسیدن دخترم با خانوادهای که چنین حادثهای را تجربه کرده بودند و قاتل فرزندشان اعدام شده بود صحبت کردم. مادر مقتول میگفت؛ وقتی قاتل فرزندم قصاص شد دلم آرام گرفت. خانواده آرمان نگران جان فرزندشان هستند طبیعی است، اما خب ما چه بگوییم که فرزندمان نابود شد و حتی جسدش هم پیدا نشده است.»
من خیلی از رسانهها گله دارم که کلمه «کودک» را برای یک پسر ۱۷ ساله که مدال طلا هم آورده، استفاده کردند. اگر او کودک بوده، آفرین چه کودکی که توانسته دختر ۵۰ کیلویی مرا در چمدان بگذارد و سر به نیست کند؟» دوباره بغضش شکسته میشود ادامه میدهد: «فقط ۱۰ درصد مردم میخواهند ما ببخشیم. آن هم به شرطی که حکم اجرا شود نه اینکه مرتب به تعویق بیفتد.»
و در آخر، قضاوت در مورد این پرونده چگونه خواهد بود؟ چه کسی میتواند جای خانواده غزاله شکور یا جای خانواده آرمان عبدالعالی و خود آرمان باشد. هیچکس. هنوز سرنوشت این پرونده مبهم بعد از گذشت ۸ سال مشخص نشده است، تنها آرمان میداند که روز ۱۰ اسفند ماه سال ۹۸ چه اتفاقی افتاده است.