اسماعیل امینی در یادداشتی مفصل و موشکافانه ایرادات قطعه جدید چاوشی که ظاهرا سرودهی خودش هست و منجر به ساخت هشتگ غلوآمیز «مولانای زمانهات را بشناس» در فضای مجازی شده، را در یادداشتی در روزنامه اعتماد آورده که ما قید آن بخش فنی یادداشت را زدیم و بخش کوچکی از متن جناب امینی را اینجا آوردیم.
شعری به نام محسن چاوشی منتشر شده است اما عجیب است که خواننده، شعر خود را غلط میخواند. به نظر میرسد خواننده از اطرافیانش برای سرهم کردن این سطرها کمک گرفته است. یکی از همان اطرافیان و یارانش نوشته است که منتقدان این شعر، چون نام چاوشی زیر شعر است به آن حمله میکنند و اگر بدون نام منتشر شده بود با شعر مولانا، برابرش میدانستند و نیز اینکه منتقدان حرفهای کلی میزنند و به کاستیهای مشخص شعر اشاره ندارند. حرفهای درهم و برهم دیگری هم درباره معنا و بیمعنایی و محاکات نوشته است که مصداق بارز پوچنویسی است.
بازار ابتذال، تقلید، جعل و دروغ رونقی دارد. صدای ساختگی، حنجره الکترونیکی، عرفان مشتریپسند، موسیقی سنتی زرد، داریوش دست دوم، ابی دروغین، سیاوش قمیشی جعلی، گلپای طرح ژنریک، فرهاد مهراد تقلبی و… تا بیاید برسد به مولانای دروغین و سرودههای پوچ و آشفته و پرغلط با زبانی الکن و درونمایهای سخیف.
و از همه شگفتتر، رواج این جمله مولانای زمانت را بشناس
با یدالله با تیغ علی، ذوالفقار
سینه گردن کشان اذن دهد میدرم
یک مورد از ایرادات وارده جناب امینی به شعرِ پرغلط چاوشی:
شبه پیمبر کلان جامه تن همچو آن
جامه دران خواهمش از سر او نگذرم
(کلان) در مصراع اول بیمعناست. (جامه تن) حشو قبیح است. (همچو آن) مرجع ضمیرش مشخص نیست.
(جامه دران) در شعر عرفانی از نشانههای وجد و شور و حال است اما سراینده آن را به عنوان یکی از روشهای مجازات به کار برده است.