جَو علیه مطرب: هم آبگوشتی‌ست و هم مبتذل جَو علیه مطرب: هم آبگوشتی‌ست و هم مبتذل | آوتاف
خانه / اخبار داغ / جَو علیه مطرب: هم آبگوشتی‌ست و هم مبتذل

جَو علیه مطرب: هم آبگوشتی‌ست و هم مبتذل

برترین‌ها: روزنامه جام‌جم ارگان صداوسیما دیروز در یادداشتی، فیلم «مطرب» را آبگوشتی خطاب کرد: مطرب روایتگر زندگی یک خواننده کاباره‌ای پیش از انقلاب اسلامی است؛ خواننده‌ای که با وقوع انقلاب مانند دیگر خواننده‌های کاباره‌ای از صحنه کنار می‌رود، نه آن‌قدر شهرت و جایگاه دارد که به کشورهای غربی برود و بشود خواننده لس‌آنجلسی و نه می‌تواند به فعالیت خود ادامه دهد؛ بنابراین می‌شود خواننده‌ای برای مراسم‌های عقد و عروسی.

چند نکته درباره حواشی فیلم «مطرب»

مطرب هم تقریبا به سیاق غالب فیلم‌های کیایی ساخته شده و موضوعی جدی را در فضایی کمدی روایت می‌کند، اما فیلم نه موفق می‌شود همچون آثار خوب این فیلمساز، بستر زیرین و جدی‌اش را خوب پایه‌گذاری کند و بنا نهد و نه در ظاهر کمدی و پوسته بیرونی، ششدانگ و جذاب پیش می‌رود و به‌جز لحظات مختصری، در مجموع نمی‌تواند خنده درست و حسابی از تماشاگر بگیرد. نه این‌که آگاهانه نخواهد، بلکه نمی‌تواند و در واقع انگار زورش نمی‌رسد بیشتر از اینها تماشاگر را بخنداند. بخشی از این ضربه به فیلم و فیلمنامه، به غمخواری بیش از حد نویسنده و فیلمساز، نسبت به سوژه و قهرمان فیلمش، ابراهیم برمی‌گردد و همین، روند کمدی فیلم را مختل می‌کند.

مطرب که اساسا ایده کمدی‌اش را از انقلاب اسلامی به عنوان یک دگرگونی بزرگ سیاسی و اجتماعی می‌گیرد و پایه اولیه قصه و سرنوشت ابراهیم، خواننده کاباره‌ای پیش از انقلاب را روی همین بنا می‌کند و از نمد همین نیش و کنایه هم کلاهی برای فیلمش می‌دوزد، تقریبا در همین حد باقی می‌ماند و نان این اقبال و فروش گیشه را تا حدود زیادی از همین ایده می‌خورد. وگرنه قصه اگرچه در طول روایت می‌شود و پیش می‌رود، اما چندان منطقی نیست و روزنه‌ها و ساده‌انگاری‌های زیادی در فیلمنامه به چشم می‌خورد.

حتما بخوانید:  نامگذاری ۲معبر به نام صمد بهرنگی و مردای کرمانی

فرهیختگان هم امروز در یادداشتی نوشت: آیا سلیقه مردم ایران به سمت رحمان ۱۴۰۰‌، کلوپ همسران، تگزاس ۲ و مطرب رفته است؟ آیا به عصر ابتذال وارد شده‌ایم؟ مبتذل شدن دوره‌ای به‌خصوص، لزوما به این معنا نیست که مردم یک کشور دسته‌جمعی کم‌هوش شوند و به‌لحاظ عقلی و فرهنگی پسرفت کنند. اینکه تنها صدای گروه‌های کم‌بهره‌تر از لحاظ فکری، فرهنگی و اجتماعی، امکان پژواک داشته باشد و هنجارها را همان‌ها تعیین کنند، هرچند باقی مردم در دل راضی نباشند، همان معنای عصر انتظار را می‌دهد. به این معنا ابتذال متضمن یک نوع دیکتاتوری رندانه هم هست که با تقلب و بی‌اینکه بپذیرد در حال زور گفتن است، دارد زور می‌گوید و باقی صداها را خفه می‌کند.

فرمول ساده «جمع کردن چند ستاره مشهور در یک فیلم، به‌علاوه مقداری رقص، متلک جنسی، لوکیشن خارجی و…» می‌تواند هر کم‌استعدادی که از مقداری رانت و امکانات در چنین فضایی بهره‌مند باشد را سازنده فیلم صدرنشین جدول فروش کند.

 

 

 

(Visited 1 times, 1 visits today)

درباره ی مدیر سایت

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *