روزنامه اعتماد: پیکر سیروان علیپور جوان ایرانی ۲۳ ساله اهل سردشت استان آذربایجان غربی که در حادثه واژگونی قایق پناهجویان در کانال مانش جان باخت در خاک آرام گرفت.
غروب سهشنبه، ۳۰ آذر، وقتی در باقی شهرهای ایران، مردم، سفره چله میگستردند، سردشت و خانههایش، سوگوار سیروان بود و مردانی که در صف نماز بر جسد سرد سیروان ایستاده بودند، میدانستند که سیروان؛ آخرین قربانی هجرت نیست و آغوش سردشت، باید تا همیشه برای پیکر بیجان سیروانها باز باشد.
روز چهارم آذر، خبر واژگونی یک قایق بادی در آبهای مانش و غرق شدن ۲۷ پناهجوی سوار بر این قایق که راهی انگلستان بودند، تا سردشت رسید؛ تا روستای «گولان»، تا خانه ابوبکر علیپور. تا چند روز بعد از این اتفاق، خانواده علیپور نمیدانستند سیروان را برای همیشه از دست دادهاند.
سامان علیپور؛ پسر ابوبکر، برادر سیروان، وقتی هنوز نمیدانست که دیگر صدای برادرش را نخواهد شنید، گفته بود:
* از آخرین حرفهای سیروان، از آخرین تردیدها، آخرین امیدها: «سیروان تا سوم دبیرستان درس خوانده بود. علاقهای به درس و ادامه تحصیل نداشت، دوست داشت در بازار کار کند و درآمد داشته باشد. با اینکه ما در یک شهر مرزی زندگی میکنیم، اما برای جوانان ما فرصتهای شغلی چندانی وجود ندارد. به همین دلیل هم مهاجرت به یکی از دغدغههای جوانان ما تبدیل شده است.
* سیروان هم یکی از آنها بود که به دلیل مهیا نبودن زمینه اشتغال به کار مورد علاقه، تصمیم به مهاجرت گرفت. سیروان بارها به خانواده اطلاع داد که قصد دارد برای گذراندن یک دوره آموزش مکانیکی راهی تهران شود، چند روزی از سیروان خبری نشد، گوشیاش هم خاموش بود، خانواده گمان کرد که او راهی تهران شده تا اینکه چند روز بعد و درست در آخرین روزهای شهریور با خانواده تماس گرفت و اعلام کرد که به ترکیه رفته و قصد دارد از آنجا به اروپا عزیمت کند.
* او اطلاعات زیادی به ما نداد، اما میدانیم که قطعه زمینی که پدر برایش خرید را فروخته و وامی هم گرفته بود و احتمالا خرج سفرش را از همین راه تامین کرد. سه هفته بعد از حضورش در ترکیه، راهی اروپا شد و به فرانسه رفت. یک ماه و نیم در فرانسه ماند و سوم آذرماه (یک روز قبل از حادثه) یکی از همراهان سفرش که از کُردهای عراق بود، از طرف سیروان با خانواده تماس گرفت و اطلاع داد که احتمالا همان شب از فرانسه به سمت انگلستان حرکت میکنند.»
در فضای مجازی نوشته بودند: «نامش سیروان است؛ مهمترین و معروفترین رودخانه هورامان در کرمانشاه. سرچشمه از کردستان میگیرد با مسیری نسبتا طولانی و پر پیچ و خم؛ مثل زندگی سیروان، جوانی که به دنبال آرزوها و رویاهایش به دل آب زد برای داشتن یک زندگی معمولی. رودخانه سیروان را محلیهای کرمانشاه، آب سیروان میخوانند. اما احتمالا نه آنها میدانستند که این واژه، همه سرنوشت یک جوان است و نه حتی خود سیروان. میگویند رودها به دریا میریزند. سیروان هم انگار به دریا ریخت. حالا خانوادهاش با هر رود و رودخانه و دریایی، او را به خاطر خواهند آورد.»
تن سیروان علیپور، چند ساعتی پیش از آغاز جشن «چله»، ابتدای غروب واپسین روز پاییز، در یکی از گورستانهای سردشت به خاک سپرده شد.