روزنامه شرق با غلامرضا تاجگردون منتخب مردم گچساران که اعتبارنامه اش با حاشیه های فراوانی روبرو شده است مصاحبه کرده است.
بخشی از مصاحبه را می خوانید:
بیش از یک ماه از شروع مجلس یازدهم گذشته و در این مدت جدیترین موضوع مطرحشده در آن بررسی اعتبارنامه شماست. از این نقطه وارد بحث شویم که اصلا خودتان پیش از ورود پیشبینی چنین شرایطی را کرده بودید؟
آدم سیاسی که همهچیز را پیشبینی میکند. اما چون از زمان بررسی صلاحیتم و حتی قبل از ثبتنام این موضوع را شروع کرده بودند و ریشهاش به یک سال قبل برمیگردد، پیشبینی میکردم. البته نه در این حد.
پیشتر هم گفتید که این اتفاقات ریشه محلی دارد؟ مقصودتان چیست؟
جمعآوری اطلاعات ریشه محلی دارد و موضوعات مختلف در هم آمیخته و کنار هم گذاشته شده است.
یعنی شما در جریان بودید که از حدود یک سال پیش عدهای در حال جمعآوری مدرک علیه شما هستند؟
البته ریشه گزارشهای محلی بیشتر از یک سال و شاید به اندازه عمر من باشد. اگر نگاه کنید در این گزارشها از پدربزرگ من شروع کردند تا امروز. چند روز پیش پاسخ مجددم را که خواندم، دیدم در گزارش دوم از پدربزرگ پدرم نیز نام برده شده است.
پدربزرگ پدرتان؟
من تعجب میکنم از نمایندگان معترض که اصلا چرا چنین مطالبی را امضا میکنند و ارائه میدهند. مطالبی که بسیار عجیب است. پدربزرگ من ۱۲۹۰ فوت کرده است و پدرم متولد حدود ۱۲۸۰ است. وقتی در جلسه درباره پدربزرگم صحبت کردند، گفتم ایشان بیش از صد سال پیش فوت کرده است. یک داستانی تعریف کردند و من به آنها پاسخ دادم. بار دیگر رفتند بررسی کردند و کسی که به آنها اطلاعات میدهد و ریشه محلی نیز دارد، درباره پدربزرگ پدرم داستانی را گفته است. گفته پدربزرگ پدرش احتمالا در حدود سال ۱۲۴۰ کسی را میکشد و پس از آن اتفاقاتی رخ میدهد. خلاصه داستان به حدود ۱۵۰ سال پیش بازگشته و من تعجب میکنم از افراد تیزهوش سیاسی که چنین مطالبی را مطرح میکنند و در گزارش رسمی که علیه من به کمیسیون تحقیق دادند، پای این مطالب را امضا میکنند.
گویا درباره پدرتان هم مسائلی را مطرح کردند.
در کلیپ آقای زاکانی نوشته شده بود ارتباط با ساواک. هرکس این را میدید، فکر میکرد مقصود من هستم. درحالیکه درباره پدرم این حرف را زدند که البته صحت ندارد. من ۱۲ سالم بود که انقلاب شد. ۱۵ سالم بود که جبهه رفتم. ۱۶ سالم نشده بود که جانباز شدم. تا امروز به فعالیت ادامه دادم.
خودتان اشاره کردید که از زمان احراز صلاحیت و حتی مدتها قبل از آن فعالیتها آغاز شده بود. درباره تأیید صلاحیت شما هم حرفوحدیثهایی وجود داشت. یکی از معترضان گفته بود که شما در آن مقطع نظام را تهدید کردید که اگر تأیید صلاحیت نشوید، درگیری مسلحانه اتفاق میافتد.
فکر من را خواندند یا من چنین حرفی زدم؟
گفتند شما این موضوع را مطرح کردید.
یعنی شما فکر میکنید جمهوری اسلامی ایران که در مقابل تمام اهریمنان ایستادگی کرده و در مقابل همه دنیا ایستاده، از غلامرضا تاجگردون و تهدیدهایش میترسد؟ من که چنین حرفی نزدم و حتی به ذهنم نیز خطور نمیکند.
آدمی که تا این حد وابسته و محرم جمهوری اسلامی است، چنین حرفی میزند؟ فکر میکنم این بخش از حرفهای معترضان بیاخلاقی است. من نه عددی هستم که بخواهم تهدید کنم و نه تهدیدکردن موضوعیتی دارد. جمهوری اسلامی اینقدر بزرگتر از من دیده است که آمدن و رفتن من، چیزی به آن اضافه یا از آن کم نمیکند.
نکته اینجاست که در این مدت به تعبیر معترضان حتی دو دستگاه اطلاعاتی کشور نیز «رفوزه» شدهاند. جدیترین استدلالها هم جابهجایی ردیفها بودجه و اختصاص بودجههای خاص برای نهادهاست. بههرحال شما سالها در کمیسیون برنامهوبودجه حضور داشتید و رئیس این کمیسیون بودید.
ببینید اولین خبرگزاری که شروع به تولید محتوا علیه من کرد، فارس بود. هیچکس در مجلس نمیدانست من به خبرگزاری فارس پول میدهم؛ اما خبرگزاری فارس که این را میداند. اگر این استدلال درست بود که خبرگزاری فارس یا مهر نباید علیه من کار میکردند؛ چراکه اینها از ردیفهایی که فقط من میدانم، پول میگیرند. این حرفها چیست؟ من این حرفها را توهین میدانم؛ البته نه توهین به خودم، بلکه به جمهوری اسلامی. فرض کنیم من نهادی مثل شورای نگهبان را با پول بخرم؛ چطور چنین اتفاقی ممکن است؟ طبق قانون، نهادی مانند شورای نگهبان هرچقدر بودجه خواست باید به او داد. چرا قانون چنین چیزی را میگوید؟ به این دلیل که این نهاد وامدار افراد یا نهادهای دیگر مثل مجلس و دولت نشود و بتواند به صورت مستقل تصمیم بگیرد. یا اطلاعات سپاه چرا باید به من وابستگی داشته باشد و من چطور میتوانم این نهاد را مدیریت کنم؟ آنهم چنین نهادی که امنیت کشور را بر عهده دارد. نمیخواهم مظلومنمایی کنم یا به دفاع از این نهاد بپردازم. نکته دیگر اینجاست که دوران مسئولیت من در کمیسیون برنامهوبودجه به پایان رسیده است. حالا دیگر چه دلیلی دارد که آقایان بخواهند از من دفاع کنند؟
حتما بررسی کردند و اعتماد کردند. چرا این احتمال را نمیدهید که آنها بررسی کردند و سپس نظر خود را اعلام کردند. من خیلی راحت و صریح میگویم آقایان اگر کمی نسبت به امانتداری من در جمهوری اسلامی بیاعتماد بودند، حتما این دفاع را از من نمیکردند. آقایانی که این حرفها را میزنند، نشان میدهند نباید برای داشتن اطلاعات به آنها اعتماد کرد. یک برگه از نامه دوخطی سری و محرمانه وزارت اطلاعات را در دست دارند و در همه شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند. این اعتماد است؟ اگر اطلاعات من را داشتند، چه میکردند؟ آیا من در این هشتسالی که در بسیاری از امور محرم سیستم بودم، باید این حجم از اطلاعات را بروز میدادم؟ در این یک ماه چقدر فشار روی من آمده، شما دیدید که من حرفی خارج از اصول و چارچوب بزنم؟ این نشان میدهد آنها نمیتوانند محرم نظام باشند.
یک نامه به دست آوردهاند و دنیا را خبر کردهاند. من اطلاعات فراوانی از آقایان دارم که میتوانم منتشر کنم و بگویم، اما شما حرف بیربط و خارج از عرف، اصول و اخلاق از من نشنیدهاید. از کسی جز خدا نمیترسم، اما اصلا در قامت بیاخلاقی نیستم. ریشه تمام مباحث را میدانم چه کسی شروع کرده و هنوز هم به خودم اجازه ندادهام که بگویم چطور این مجموعه اضداد درباره این مسئله کنار هم جمع شدهاند. شاید هم روزی بگویم که این مجموعه اضداد چه کسانی هستند و به چه دلیلی کنار یکدیگر جمع شدهاند.
منظورتان همین موضوع اعتبارنامه است؟
بله و این فرایند یک سال است که اتفاق افتاده، اما هنوز فکر میکنم گفتن این مطالب بیاخلاقی است. شاید شما هم بهعنوان فردی رسانهای، ذهنتان مشوش شود که واقعا چطور چنین اتفاقاتی کنار هم تعریف میشود.
فکر میکنید چرا این فعالیتها علیه شما آغاز شد؟
یادم است وقتی استیضاح آقای علی ربیعی انجام شد، چنین فضایی علیه من شکل گرفت. من آنجا پشت تریبون از آقای ربیعی خواستم که هرچه علیه من وجود دارد و میداند، اعلام کند. گفتم من هرچه علیه شما دارم را میگویم و شما هم هر چه علیه من دارید اعلام کنید. ایشان علیه دیگران چیزهایی گفت اما علیه من هیچ حرفی نزد. بعد شروع شد و عدهای ورود کردند و جای دیگری به هم وصل شدند. حالا نمیخواهم شبکه را توضیح دهم. بعد در رسانهها من را تخریب کردند. مثلا یک سال پیش شبکه صدای آمریکا همین حرفها را علیه من زد و من میدانم ریشهاش کجاست. دیدهبان شفافیت و عدالت هم گزارشهایی منتشر کرد. من در جلسهای به آقای توکلی گفتم هرچه علیه من وجود دارد، بگویید. همه را به ایشان توضیح دادم و باز گفتم هرچه علیه من دارید، بگویید تا پاسخ دهم.