روزنامه فرهیختگان نوشت: سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای خزر، افسانهای قدیمی و عوامانه است که اغلب سازندگان و پخشکنندگان آن با علم به محالبودن تحصیل این مقدار و اینکه در هر صورت سهم ایران از دریای خزر به این مقدار نخواهد رسید، آن را میان عوامالناس جا انداختهاند.
تا هر زمان زمزمهای درمورد تعیین سهم کشورهای مجاور دریای خزر از این دریا ایجاد شد، با استفاده از توهم ایجادشده به تحریک افکارعمومی بپردازند و بر کوس بیکفایتی نظام یا دولت حاکم بکوبند و فریاد غارت شدن این مُلک را سر دهند و از باجدادن به روسیه و کذا و کذا سخن بگویند.
بر فرض که دکتر صادقی درسهای حقوق بینالملل خود را فراموش کرده باشند؛ کافی بود به دانش تخصصی خود یعنی حقوق خصوصی مراجعه میکردند و از خود میپرسیدند «آیا سهم دو ساکن یک ساختمان دوواحده که یکی از واحدها ۱۳۰ متر مساحت دارد و دیگری ۸۷۰ متر از زمینی که این ساختمان روی آن بنا شده، برابر است؟
اگر ایشان به اساتید حقوق بینالملل مراجعه میفرمودند، آنها برای حضرتشان تشریح میفرمودند که قراردادهای بین ایران و شوروی بهعنوان دو مجاور سابق دریاچه خزر نیز سخنی از سهم ۵۰ درصدی هیچیک از دو کشور به میان نیاوردهاند.
با این حال مشکل است که بپذیریم توئیت صادقی از روی بیاطلاعی است و اگر بپذیریم هم، بدا به حال ما گزاره قطعی بعدی در توئیت، فریاد صادقی خطاب به مردم است که «مردم بدانید! نمایندگان مجلس اصلا در جریان توافقات پشتپرده نیستند.»
آقای صادقی از توئیتریها چه انتظاری دارند؟ اگر ایشان واقعا به آنچه توئیت کرده اعتقاد دارد، یعنی مطلع است که ۳۹ درصد از مساحت دریای خزر در حال ربوده شدن از ایران است و رئیسجمهور هم با طیب خاطر دارد در این ربایش همکاری میکند. چنین فاجعهای اقتضا میکند که در توئیتر فِیواستار بسازیم یا در مجلس از مسئولان امر حساب بکشیم؟
آنکه در این میان دخیل است، نه آستان قدس یا قوه قضائیه که بشود گفت پاسخگوی او نیستند که رئیسجمهور و وزیر امور خارجه مطبوع محمود صادقی است.
انگار محمود صادقی در توئیتر خود را در مقامی میبیند که با انتشار اطلاعات غلط و هیجانانگیز، فِیواستار بسازد و در نظر نگیرد که نماینده ملت بزرگ ایران است که کماطلاعی او موجب سرافکندگی این مردم میشود و هیجاناتی که میآفریند گاه کنترلناپذیرند و القای مفهوم وطنفروشی دولتیان، آتشی است که دامنگیر مجلسیان نیز خواهد شد.