روزنامه سازندگی: همکاری ایران و چین را به تکرار ترکمنچای دیگری تشبیه کرده اند که در آن ایران امتیازات بسیاری را از دست می دهد اما سعید لیلاز تحلیل گر اقتصاد می گوید برخلاف نظر منتقدان، توافق ایران و چین برگی برنده برای جلوگیری از تکرار ترکمنچای های دیگر در تاریخ کشور است.
به گفته این تحلیل گر اقتصاد پاسخ بسیاری از نقدها به توافق ایران و چین در تاریخ روابط خارجی ایران نهفته است و حتی حامیان مصالحه با غرب هم باید به آن به چشم یک برگ موثر در تنش زدایی از روابط ایران و آمریکا نگاه کنند.
*پیش نویس نهایی برنامه ۲۵ ساله همکاریهای جامع ایران و چین در تیرماه سال جاری با وجود همه نقدهای مطرح شده در هیئت دولت تصویب شد. پیشتر هم توافقی بین طرف ایرانی و چینی برای همکاری بلند مدت انجام شده بود. زمینه همکاری دو کشور را چطور می بینید؟
سند همکاری ایران و چین، سندی برای همکاری دو کشور نیازمند به یکدیگر است. ویژگی یک توافق پایدار نیازمندی اقتصادی دو طرف به یکدیگر است، نه شباهت ها یا همکاری های سیاسی و ژئوپولتیکی. بنابراین چین جایگاه ممتاز خود را در روابط اقتصادی با ایران دارد، حتی در شرایطی که ایران از نظر تجاری و مالی برای برقراری ارتباط با دیگر کشورهای جهان محدود نیست.
در شرایط کنونی ایران به رابطه با یک اقتصاد دلاری ارزان نیاز دارد و این نیاز را نه می تواند از ایالات متحده آمریکا و نه از اروپای غربی رفع کند. اقتصاد چین، بزرگ و متنوع است واز اقتصادهای صنعتی و فناوری محور جهان به شمار می رود. از سوی دیگر ایران دارای اندوخته های قابل توجه انرژی و مواد معدنی است که می تواند به تقاضای چین در این زمینه پاسخ دهد. البته باید برای همکاری سازنده با چین باید از جایگاه صادر کننده صرف مواد اولیه فاصله بگیریم. اقتصاد ایران و چین وابستگی دوطرفه به یکدیگر دارند.
*باتوجه به شرایط کنونی اقتصاد ایران، توافق همکاری بلند مدت با چین نقض کننده استقلال اقتصادی کشور ما نیست؟
استقلال اقتصادی به معنای بی نیازی به خارج نیست بلکه به معنای وابستگی متقابل است. یکی از مصادیق استقلال اقتصادی با اتکا به بی نیازی از خارج کره شمالی است اما نمونه عینی وابستگی متقابل کشورها به یکدیگر در عین حفظ استقلال، رابطه ایران و ترکیه است. این دو کشور با وجود اختلافات ژئوپلیتیکی جدی و چالش های سیاسی، به دلیل روابط اقتصادی ممتاز باهم دشمنی نکردند.
در چهارصد سال گذشته روابط اقتصادی ایران و ترکیه سیاست آن ها را کنترل کرده است و این روند هم چنان ادامه دارد. باتوجه به این مسئله، قرارداد همکاری بین ایران و چین من را از نظر استقلال اقتصادی کشور نگران نمی کند. امروز حتی اقتصاد ایالات متحده آمریکا هم نمی تواند به اقتصاد بزرگ ایران تسلط و هژمونی پیدا کند. ایران چه از نظر اقتصادی وچه از نظر سیاسی چنان قدرتمند شده که در دنیا هیچ کشوری از جمله ایالات متحده نمی تواند آن را به سیطره اقتصادی و سیاسی خود در آورد.
بنابراین نگرانی در این باره که چین بتواند به اقتصاد ایران تسلط پیدا کند، وارد نیست. من این نگرانی را زمانی وارد می دانم که ایران این امتیاز را می توانست به کشور دیگری بدهد و حاضر به انجام آن نمی شد. اما اکنون چنین نیست و ایران عقد قراردادهای بین المللی با دیگر کشورها را هم دنبال می کند.
*هرچند چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان مطرح است اما ایران سابقه همکاری تجاری و صنعتی با کشورهای دیگر از جمله کشورهای منطقه یورو را هم در کارنامه دارد. توسعه زیرساختی در توافق با کشورهایی که سابقه طولانی تر و بهتری در همکاری با ایران دارند، در قراردادهای بلندمدت در اولویت نیست؟ به ویژه که ما در اسناد همکاری با چین از توافق ۲۵ ساله می گوییم.
در این سال ها ایالات متحده آمریکا دست کم دوبار ایران را تحریم کرده است. اروپایی ها در تحریم های دوم با وجود بی علاقگی به همراهی با آمریکا از این کشور در تحریم ایران پیروی کردند.
یکی از یافته های ما در جریان تحریم دوم آمریکا این بود که ما جز مناطق مورد علاقه اروپا برای حفظ رابطه نبودیم و آن ها حاضر نشدند رابطه با ایران را به رابطه با امریکا ترجیح دهند. تجربه تحریم دوم به ما نشان داد که ایران نمی تواند تا ابد منتظر آمدن اروپا و آمریکا به اقتصاد خود بماند.
ما با آمریکا اختلاف های عمیق سیاسی و ژئوپولتیکی داریم و این اختلاف ها به ما اجازه بستن قراردادهای بزرگ و استراتژیک با این کشور را نمی دهد. حتی در زمان پهلوی دوم هم در ده سال آخر، ایالات متحده آمریکا شریک مهم اقتصادی ایران نبود.
آمریکا به دلیل فاصله جغرافیایی با ایران و اینکه به طور دائم از سلاح تحریم، حتی علیه نزدیک ترین متحدانش استفاده می کند، شریک اقتصادی قابل اعتمادی برای ایران نیست. اروپا هم در منطقه خود هنوز به اتحاد و استقلال نرسیده و متاثر از آمریکاست و بنابراین روابط تجاری بلندمدت با آن شکننده است.
ما با کشورهایی مثل عربستان و روسیه هم قادر به همکاری بلند مدت نیستیم، چراکه هر سه از صادرکنندگان انرژی در جهان و از واردکنندگان صنعت و فناوری به شمار می رویم بنابراین سه رقیب هستیم نه همکار. تنها منطقه ای که ظرفیت برقراری روابط استراتژیک اقتصادی با آن برای ایران وجود دارد، چین است.
همکاری ایران و چین دلایل علمی و اقتصادی دارد. من برای اولین بار در سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ از لزوم همکاری استراتژیک و اقتصادی ایران و چین روزنامه همشهری نوشتم. اقتصاد چین یک اقتصاد دلاری است در عین حال که وابسته به اقتصاد آمریکا نیست. همکاری با اقتصاد منطقه یورو برای ایران بسیار گران است. برای مثال یک کشنده را با یک میلیارد تومان از چین می توان وارد کرد اما از اروپا هزینه ای کمتر از سه میلیارد تومان ندارد. هزینه اقتصاد یورو برای ایران ۲٫۵ تا ۳ برابر اقتصاد چین است. اقتصاد ایران هم در سه دهه گذشته فقیر شده است و به یک اقتصاد دلاری و غیروابسته به آمریکا نیاز دارد.
*و رفع این نیاز با قرارداد همکاری بلند مدت با چین ممکن است به محدودیت های سیاسی و اقتصادی ایران دامن بزند. یکی از نقدهای جدی به توافق همکاری با چین تبدیل شدن ایران به یکی از توابع چین و اقمار آن است. ما به یکی از استان های چین تبدیل نشدیم؟
پاسخ شما در تاریخ روابط خارجی ایران است. تاریخ روابط خارجی ایران نشان می دهد در ۵۰۰ سال گذشته ساختار سیاست خارجی همواره بر اصل موازنه پیش رفته است. از زمان تشکیل صفویه از هزار هجری قمری به این سو بود که ایران دریافت یک قدرت جهانی نیست و نمی خواهد از کشورهای اقماری دیگر قدرت ها باشد. ما یک قدرت منطقه ای هستیم و نمی توانیم شریک استراتژیک پیدا کنیم، به همین دلیل به سمت موازنه در سیاست خارجی رفتیم. این موازنه گاه مثبت بوده و گاه منفی و در هر دو حالت هم کار کرده است.
در زمان صفویه، قاجاریه و پهلوی موازنه مثبت بوده و در زمان امیرکبیر، مصدق و جمهوری اسلامی موازنه منفی برقرار شده اما همیشه اساس سیاست خارجی در پنج قرن اخیر برقراری موازنه بوده است. «نه شرقی و نه غربی» نکته ای جدید در سیاست خارجی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نبود بلکه بازگشت به اصلی بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، خدشه دار شده بود. به ویژه در ده سال آخر رژیم شاه که از سیاست موازنه مثبت و منفی خارج شدیم و به دامان غرب رفتیم. انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی و نه غربی موازنه یا سیاست چهارصدساله در روابط خارجی را به ایران بازگرداند.
اکنون یک قدرت غربی در غیاب نظام دو قطبی در جهان و از فرصت کوتاهی که با فروپاشی شوروی برایش فراهم شده، برای تبدیل هژمونی نظامی اش به هژمونی سیاسی واقتصادی در ایران تلاش می کند، یعنی قصد دارد تسلط نظامی اش را به تسلط اقتصادی تبدیل کند. مسئله این قدرت غربی فقط ایران نیست بلکه چین و روسیه و اتحادیه اروپا در بر می گیرد. طبیعی است که همه کشورها در برابر این قدرت غربی بایستند چراکه نمی خواهند حذف شوند و ایران هم باید کاری انجام دهد.
بنابراین باید به آن دسته از مخالفان توافق با چین که نگران حفظ استقلال ایران هستند بگویم که قرارداد همکاری ایران و چین برخلاف تصور آن ها ضامنی جدی برای حفظ استقلال ایران است. این قرارداد ایران را به مستعمره چین تبدیل نمی کند. غرب گرایانی که به دنبال کاهش تشنج و مصالحه ایران و آمریکا هستند باید بدانند که این قرارداد بهترین راه برای تنش زدایی از روابط ایران و آمریکاست چراکه اگر آمریکا را از به زانو درآوردن ایران ناامید می کند، آن ها را به نتیجه مذاکره می رساند.
*شما به همراهی کشورهای اروپایی با آمریکا در دوره تازه تحریم ها اشاره کردید اما در همین سال ها چین هم در مواردی با تحریم های بانکی همراهی کرده است. نمونه آن هم خدمات ندادن کونلون بانک چین به تجار ایرانی است درحالیکه کونلون بانک صرفا برای تسهیل ارتباط با بازرگانان ایرانی شکل گرفت و با پول ایرانی تقویت شده است.
ببینید، ما در دنیا دوست و دشمن ابدی نداریم بلکه به قول چرچیل منافع ابدی داریم. چین در شرایط وابستگی مطلق ایران به این کشور، خود به قدرتی مشابه آمریکا و اروپا برای ایران تبدیل می شود به همین دلیل من باور دارم که ایران باید عقد قراردادهای مساوی با دیگر طرف های بین المللی را هم دنبال کند. همکاری صرف با چین به هیچ وجه به مصلحت ایران نیست و یقین دارم که رییس جمهور و رهبر انقلاب هم علاقه مند به این کار نیستند. ما با هدف توازن از دست رفته به دلیل کنش های ترامپ به دنبال بستن قرارداد با چین هستیم، ضمن اینکه بسیاری از مشکلات اقتصادی گذشته با چین در دوره دوم تحریم ها از فقدان چنین معامله ای نشات می گرفت. توافق با چین باعث می شود امریکا از سیاست های یک جانبه خود دست بردارد و به گفت وگوی عادلانه و شرافتمندانه با ایران تن دهد. این قرارداد مواضع انحصاری و زورگویانه امریکا را تعدیل می کند. همین رویکرد را باید با چین هم در پیش گرفت.
* باتوجه به به نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا و احتمال پیروز نشدن دونالد ترامپ، زمان بندی ایران در تصویب برنامه پیش نویس نهایی برنامه ۲۵ ساله همکاریهای جامع ایران و چین مناسب می بینید؟
از نظر من زمان سنجی انجام این توافق هوشمندانه است. فشار امریکا به بیشترین میزان رسیده و آن ها نمی تواند از این جلوتر بروند. توافق همکاری با چین نشان می دهد ایران بنا ندارد در هیئت حاکم در آمریکا بین دموکرات و جمهوری خواه تفاوتی قائل شود.
این یک اشتباه بزرگ است اگر فکر کنیم دموکرات ها برای ایران از جمهوری خواهان بهترند. این توافق در زمان مناسبی مطرح شده است. نمی توان روی تغییر و تحولات انتخابات آمریکا حساب کرد و باید کار اساسی انجام داد تا آمریکا به مذاکره با شرایط شرافتمندانه و مورد نظر ایران تن دهد. من با هر گونه مصالحه غیر شرافتمندانه به شدت مخالفم و با هر گونه مصالحه شرافتمندانه موافقم اما اگر برگ برنده ای نداشته باشیم، چگونه می توان زمینه احقاق حقوق ملت ایران و مصالحه شرافتمندانه را فراهم کرد؟
به دوستانی که توافق همکاری ایران و چین را به ترکمنچای تشبیه می کنند و من احتمال می دهم که تاکنون ترکمنچای را نخوانده اند می گویم که این توافق از تکرار تجربه ترکمنچای جلوگیری می کند. این توافق ضمانتی برای این است که ترکمنچای های دیگری تکرار نشود چراکه هیچ قدرتی در این شرایط نخواهد توانست در ایران به سلطه برسد.