روزنامه ایران: شاید هرگز راز سر به مهر مرگ ۱۶۰ قوچ و میش و سه آهوی پارک ملی گلستان باز نشود. دامپزشکان تا به امروز از آزمایشگاه دست خالی برگشتهاند و نتوانسته اند علت مرگ آنها را تشخیص بدهند.
«محسن عبدالوند» رئیس اداره مدیریت و مبارزه با بیماری های دامی اداره کل دامپزشکی گلستان علت این موضوع را فاصله ۱۰ تا ۱۵ روزه مرگ حیات وحش و رسیدن دامپزشکان به لاشه متلاشی آنها میداند. البته «مهدی تیموری» رئیس پارک ملی گلستان مرگ قوچ و میشهای گلستان را ۸ فروردین میداند و به «ایران» میگوید: «مأموران محیط زیست سه روز بعد متوجه شدهاند.» این درحالی است براساس اطلاعات دامپزشکی گلستان، نمونههای ارسال شده به آزمایشگاهها از لاشههای متلاشی شده حیات وحش است که نزدیک به دو هفته از مرگ آنها گذشته است!
آیا قوچ و میشها مسموم شدهاند؟
مرگ قوچ و میشهای پارک ملی گلستان پر از سؤالات بیجواب است. این مسأله را هم دامپزشکانی که از سه استان درگیر با پارک ملی گلستان یعنی گلستان، خراسان شمالی و سمنان آمدهاند، میگویند و هم «تیموری» رئیس پارک ملی آن را تأکید میکند. مرگها همه در یک نقطه در کنار روستایی به نام «آرمادلو» و در نزدیک یکی از پاسگاههای محیط بانی اتفاق میافتد؛ جایی نزدیک جاده آسیایی. وقتی تیموری از جاده آسیایی سخن به میان میآورد این سؤال پیش میآید که آیا امکان دارد قوچ و میشها قربانی یک توطئه شده باشند؟ مثلاً کسی یا گردشگری با استفاده از دسترسی که جاده آسیایی به او داده، میزبان مرگ قوچ، میش و آهوها شده باشد؟ و آنها را با سم به ضیافت مرگ برده باشد؟
«تیموری» این گمانه زنی را بشدت رد میکند. او اعتقاد دارد که باران بسیار خوب و طبیعت سبز به حد کافی نشخوارکنندگان و علوفه خواران منطقه را تغذیه می کند و آنها احتیاج به علوفه دستی ندارند. تیموری میگوید: «آب هم به حد کافی برای نوشیدن دارند.» او مسمومیت و وجود سم در معده حیات وحش از دست رفته را کاملاً رد میکند.
محتویات معده قوچ و میشهای تلف شده را هم به تهران و مشهد فرستادهاند. هم محیط زیستیها و هم دامپزشکان شیوع «طاعون نشخوارکنندگان» را رد میکنند. مهدی تیموری در نهایت میگوید: «نظر آخر را باید دامپزشکی اعلام کند.» البته برخی از دامپزشکانی که به منطقه رفتهاند، نمیخواهند وارد گفتوگو با رسانهها شوند. آنها با توجه به تشخیص بالینی خود، وجود بیماری عفونی در لاشهها را بهطور کلی رد میکنند اما برخلاف مهدی تیموری، اظهار نظر درباره وجود سم و مسمومیت قوچ ومیشها را به آمدن جواب از آزمایشگاههای تهران و مشهد موکول میکنند.
یکی از آنها میگوید که در دامپزشکی گلستان به صورت شفاهی چیزهایی شنیده است اما از بازگو کردن ماجرا معذور است. او میگوید: «ممکن است یک عده سوءاستفاده کنند.» منظور این دامپزشک از سوءاستفاده یک عده، خبری بود که در شبکههای اجتماعی واکنشهای زیادی در پی داشت. کاربرانی مدعی شده بودند که مرگ قوچ و میشهای گلستان به دنبال سمپاشی با هدف معدومسازی ملخها اتفاق افتاده است. این ماجرا هم از سوی دامپزشکی رد میشود هم محیط زیست. ملخ دریایی(صحرایی) به جنوب ایران حمله کردهاند نه شمال. آنها همین مسأله را برای رد این شایعه کافی میدانند اما این شفافسازی هم گره مرگ قوچ ومیشها و سه آهوی گلستان را باز نمی کند.
نمونهها ارزش تشخیصی ندارند
مسئولان محیط زیست گلستان سعی میکنند از علت مرگ قوچ و میشها عبور کنند. از رئیس پارک ملی گرفته تا مسئول روابط عمومی تنها فعالیتهای انجام گرفته را تشریح میکنند. آنها مدام میگویند که چقدر از متخصصان امر کمک گرفتهاند و منطقه را شبانه روزی پایش میکنند اما بعد از گذشت روزهای زیادی از مرگ حیات وحش، اعلام علت مرگ را وظیفه دامپزشکی میدانند. به نظر میرسد علت این تفویض اختیار را باید در میان حرفهای «محسن عبدالوند» رئیس اداره مدیریت بیماری دامپزشکی استان گلستان یافت.
به گفته دامپزشکها دو هفته بعد از مرگ قوچ و میشها، با لاشه گندیده و فاسد شده آنها رو به رو شدهاند. این فاصله اجازه نمیدهد تا متخصصان به پاسخ سؤالهای خود درباره علت قطعی مرگ حیات وحش منطقه برسند. عبدالوند میگوید: «زمانی از لاشهها نمونهبرداری میشود که تغییرات زیادی کردهاند. بنابراین به درد تشخیص آزمایشگاهی نمیخورند.» آنطور که عبدالوند میگوید او و همکارانش در استان میدانستند با توجه به وضعیت لاشههای متلاشی شده و از دست رفتن زمان، به پاسخ درستی نمیرسند با وجود این نمونهها را به تهران میفرستند.
تهرانی ها هم همین پاسخ را دادند. آنها هم میگویند: «نمونههای ارسال شده ارزش تشخیصی ندارند.» او در نهایت میگوید: «الآن آزمایشگاه فقط روی وجود یا عدم وجود سم در معده نشخوارکنندگان از دست رفته متمرکز شده است، چون چیز دیگری در دست ندارد.»
اگر ماجرای سم و مسمومیت همانطور که «مهدی تیموری» رئیس پارک ملی گلستان روی آن اصرار دارد، رد شود آنوقت به گفته «محسن عبدالوند» باید حدسیات مأموران محیط زیست را قبول کرد. مأموران و محیط بانها گفتهاند که ممکن است برودت هوا باعث مرگ ۱۶۰ قوچ و میش و سه رأس آهو شده باشد! اما این سؤال هم بیپاسخ میماند که با توجه به نزدیکی پاسگاه محیط بانی و وجود یک روستا در نقطه مرگ حیات وحش، چرا محیط زیست دیر متوجه مرگ آنها شد؟