چرا مظاهر قوم‌گرایی تا مناظره پیش رفته است؟ چرا مظاهر قوم‌گرایی تا مناظره پیش رفته است؟ | آوتاف
خانه / اخبار داغ / چرا مظاهر قوم‌گرایی تا مناظره پیش رفته است؟

چرا مظاهر قوم‌گرایی تا مناظره پیش رفته است؟

برترین‌ها: دبیر گروه گزارش روزنامه ایران در یادداشتی به بررسی مظاهر قبیله‌گرایی در مناظره نامزدهای ریاست جمهوری پرداخته است.

چرا مظاهر قبیله‌گرایی تا مناظره پیش رفته است؟

محمد مطلق در رشته توئیتی اینگونه توضیح داد: 

* چرا مظاهر قبیله‌گرایی تا مناظره نامزدهای ریاست جمهوری پیش رفته است؟ پرسشی بنیادین که پیچ و تابهای سیاسی جایی برای طرح آن باقی نمی‌گذارد اما دقیقا امروز باید به این پرسش بیندیشیم.

* دو پیمایش مهم ملی در سال‌های ۸۳ و ۹۴ نشان داد میزان سرمایه خرد و کلان اجتماعی در کشور به پایین‌ترین حد خود رسیده است که از شاخصه‌های مهم آن می‌توان به افت خیرخواهی اجتماعی اشاره کرد. این دو پژوهش که بخش‌هایی از آن را از زبان و قلم جامعه‌شناسان.

* درگیر ماجرا ازجمله دکتر اردشیر گراوند، به عنوان پیشنهاددهنده پیمایش، خوانده و شنیده‌ایم، به ما می‌گوید مردم ایران خیرخواه یکدیگر نیستند. ممکن است بپرسید اگر خیرخواه یکدیگر نیستند چرا در بلایایی مثل زلزله، نمایشی مثال زدنی از خیرخواهی می‌بینیم؟

* پاسخ این است که غم و شادی عمومی ناشی از بلایای بزرگ یا موفقیت‌های بزرگ ملی بلافاصله ما را به سرمایه‌های تاریخی و هویت ملی وصل می‌کند اما به محض بازگشت به خانه ممکن است ماشین همسایه‌ را خط بیندازیم. گنجینه تاریخی و اندوخته فرهنگ ملی مثل صندوق پس انداز ملی همواره به داد ما می‌رسد اما واقعیت این است که ما از نظر اخلاق اجتماعی مردمی ورشکسته هستیم.

* اگر نام بیماری را افت سرمایه اجتماعی بگذاریم و عوارض آن را پایین آمدن سطح خیرخواهی، اوجگیری قبیله‌گرایی، بالا رفتن منفعت طلبی فردی، افزایش طلاق براساس ناهمگنی بافت فرهنگی و اجتماعی و… بدانیم، وقت باید دنبال ریشه بیماری باشیم. اینکه بیمار تب دارد و تب نشانه عفونت است مهم نیست، کار اصلی پزشک این است که بفهمد منشا عفونت بدن بیمار چیست؟

حتما بخوانید:  ویدئویی که اعتراض شهروندان ترکیه را برانگیخت

* آمار به ما می‌گوید طی ۴۰ سال گذشته ۲۵ درصد جمعیت شهری و ۷۵ درصد جمعیت روستایی تبدیل به ۷۵ درصد جمعیت شهری و ۲۵ درصد جمعیت روستایی  شده است اما هیچ گونه تربیت شهروندی در این فرایند صورت نگرفته و این انتقال عظیم و بی‌برنامه جمعیتی، محدوده‌ها را به هم ریخته است. در گفت و گوی مفصلی که درباره همین موضوع با اردشیر گراوند داشتم و البته بخش‌هایی از آن هم به چاپ رسیده، گفتند: “مساله این است که ۷۵ درصد جامعه ایرانی در شرایط مدرن زندگی می‌کنند اما ذهنیت مدرنی ندارند.

* برای اینکه نظام فرهنگی ما تلاشی در زمینه شهروند کردن آنها و انتقال آنها به جامعه مدرن انجام نداده و مهمتر اینکه خود مدیران هم آموزشی در این زمینه ندیده‌اند که نتیجه‌اش می‌شود ۱۴ میلیون پرونده قضایی، ۶ میلیون معتاد، سالی یک میلیون سرقت و… به اعتقاد من اگر این انتقال عظیم جمعیتی را درنظر بگیریم، دیگر نمی‌توانیم به راحتی طبقات اجتماعی ایران را به صورت کلاسیک یعنی سه طبقه مرفه، متوسط و فرودست بخش‌بندی کنیم. باید نظم جدید و چگونگی قرار گرفتن این طبقات و نسبت‌های آنها را باتوجه به شرایط موجود اساسا به شکل دیگری بررسی کرد. اول ببینیم آن ۲۵ درصد طبقه شهری پیش از انتقال بزرگ چگونه طبقه‌ای بوده است؟

* طبقه‌ای نازپرورده که با رانت نفتی شکل گرفته و با برخورداری از مواهب رانت، زندگی شیکی را پیش چشم ۷۵ درصد دیگر به نمایش گذارده است؛ برایش آپارتمان‌های اکباتان و دهکده المپیک و فروشگاه کوروش را می‌سازند، لباس خوب می‌پوشد، بورسیه تحصیل خارج از کشور می‌گیرد و… اما به زودی روستائیان که با خرد شدن زمین‌های کشاورزی توان ماندن در روستا و توان دیدن رانت طبقه متوسط شهری را ندارند، مثل سیل به سمت شهرها جاری می‌شوند. جهاد برایشان هزاران کیلومتر جاده آسفالت می‌کند و آب و برق را به دوردست‌ترین نقاط می‌رساند تا آنها راحتر بتوانند بار بزنند و راهی شهر شوند.

حتما بخوانید:  سردار کمالی: «سربازی دختران» شبیه شوخی است

* مهاجران روستا بلافاصله در دو سمت بالا و پایین طبقه نازپرورده جای می‌گیرند؛ طبقه نوکیسه یا به تعبیر سینکلر لوئیس “بابیت” که توانسته شغلی در حاکمیت جدید برای خود دست و پا کند یا از رانت ویژه‌ای برخوردار شود، در بالادست جای می‌گیرد و بقیه به صورت حاشیه نشین راهی پایین دست می‌شوند. آنها هر دو از یک محل می‌آیند اما اکنون برادر در نیاوران خانه دارد و خواهر در سه راه آدران و نسیم شهر.

* این سه طبقه با کینه‌ای عمیق در کنار هم زندگی شهری امروز ایران را شکل می‌دهند بی آنکه درکی از زبان و مناسبات یکدیگر داشته باشند. طبقه نازپرورده واکسن فایزر می‌خواهد، طبقه بابیت با در قابلمه دنبال نقطه زنی ویروس کروناست و طبقه حاشیه نمی‌داند مشکل چیست و چرا می‌میرد؟ بابیت‌ها به دلیل تنگ‌نظری و حسادت نسبت به نازپرورده‌ها دست به تولید یک زندگی بدلی می‌زنند؛ مدرک بدلی، استاد بدلی، دانشجوی بدلی، ثروت بدلی، ورزش بدلی، کلاس زبان بدلی… و نازپرورده‌ها آنتن ماهواره‌ را به سمت بی بی سی و من و تو می‌چرخانند و فحش می‌دهند و حسرت می‌کشند. دراین میان اگر راهی برای گریز هم پیدا شد هیچ شکی به دل راه نمی‌دهند.

* اما حاشیه و بابیت در یک چیز نقطه اشتراک دارند؛ علاقه به قوم و قبیله که هم ناشی از سرخوردگی از زندگی شلخته شهری است و هم ناتوانی در درک فرهنگ و تاریخ و تمدن #ایرانشهری که برپایه ایران و شهر(کشور) شکل گرفته است. بابیت بدون فهم مسائل ملی، قانون استانی شدن مدیریت آب را تصویب و اجرا می‌کند. نتیجه؟ خشکاندن رودهای بزرگ کشور بر اثر رقابت محلی برای استفاده بیشتر از منابع آبی. بابیت قانون بومی گزینی را مثلا برای استفاده از نیروهای محلی تصویب و اجرا می‌کند.

حتما بخوانید:  کپیِ مضحک نماد شهری سعدی در شیراز سوژه شد

* نتیجه؟ افت کمی و کیفی دانشگاه‌های مناطق کم برخوردار به دلیل جلوگیری از گردش نخبگان. بابیت برای شهری که در بدترین حالت ۵۰ بیمار ندارد، بیمارستان ۵۰۰ تختخوابی می‌سازد، پروژه ملی راه آهن را صرفا برای آنکه از نزدیک قبیله خودش رد شود، منحرف می‌کند و… قومگرایی و تفاخر به داشته‌های قبیله و بزرگنمایی و جعل و تاریخ تراشی‌ که ریشه در همین تنگ نظری، حسادت، احساس ناتوانی و عقب ماندگی دارد، می‌تواند هویتی جدید در دل زندگی شهری به ما بدهد و زخم‌های روحی و روانی بسیاری را التیام بخشد. زمانی جلوی دادگستری‌ها، جمعیت بزرگی از روستائیانی را می‌دیدیم که به خاطر متلکی یا ساعتی آبیاری اضافی، سر یکدیگر را با بیل شکافته بودند.

* حالا از آن جمعیت خبری نیست چون نه زمینی مانده نه کشاورزی اما برادران آنها در مناظره‌های تلویزیونی سر می‌شکنند و دست به دامن قوم و قبیله می‌شوند و فرزندان‌شان در فضای مجازی به کوروش و سعدی و حافظ فحش می‌دهند.

تمام

(Visited 1 times, 1 visits today)

درباره ی مدیر سایت

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *