هومان دوراندیش در عصر ایران نوشت: تاخت و تاز کرونا در ایران، جدا از اینکه موجب از دست رفتن چند ده هزار جان عزیز شده، میلیونها نفر را نیز دغدار و عزادار کرده است. در اینکه بیکفایتی بزرگی علت رقم خوردن این فاجعۀ ملی بوده، کسی تردیدی ندارد. بحث بر سر این است چه اشخاص و نهادهایی عوامل اصلی این شبیخون بلا بودهاند.
بحث فوق احتمالا به درازا میکشد و سرانجام روشنی هم پیدا نمیکند. از آنجایی که در این کشور مدعی بسیار است و مسئول اندک، قاعدتا کسی مسئولیت این وضع را به عهده نخواهد گرفت. اما اگر کرونا به خوبی مهار شده بود، مدعیان صف اول پرشمار میشدند.
به هر حال تاریخ قضاوت خواهد کرد چه کسانی کار کرونا را به این جا رساندند و جمع کثیری از مردم ایران را قربانی ندانمکاری خودشان کردند. گرچه همین الان هم بسیاری از مردم قضاوت کردهاند و آن را با قاطعیت هم مطرح میکنند. به هر حال این هم جزو حقوق ملت است که دربارۀ عملکرد مقامات سیاسی قضاوت کند. وظیفۀ ملت فقط این نیست که همیشه در صحنه حاضر باشد. داوری دربارۀ عملکرد مقامات نیز جزو حقوق ملت است.
اما بدیهی است که متهمین هم حق دفاع دارند و حتی اگر دادگاهی تشکیل نشود، انتقادات مردم و دفاعیات متهمین در محکمۀ تاریخ ارزیابی میشوند و قضاوت نهایی در این دنیا بر عهدۀ تاریخ است. در آن دنیا هم که احکم الحاکمین حکم نهایی را صادر خواهد کرد.
ولی از این نکات که بگذریم، فیالحال باید فکری به حال مهار کرونا کرد. ظاهرا واکسنهای خارجی بیشتری در راه است. سرعت و وسعت واکسیناسیون، تنها راه برونرفت از وضعیت کنونی است. اکثریت مردم، دست کم در شرایط بسیار بحرانی فعلی، نکات ایمنی را رعایت میکنند ولی وقتی اقلیتی از مردم اهل رعایت نیستند، چه میتوان کرد؟ آنها مثل بمب در سطح شهر میگردند و دیگران را آلوده میکنند.
مثلا وزارت کشور حرکت دستههای عزاداری را ممنوع کرده است اما هر شب در بسیاری از نقاط تهران شاهد حرکت دستههای عزاداری هستیم. پلیس هم انگار نه انگار که باید مجری دستورات وزارت کشور باشد. در محلهای که نگارنده زندگی میکند، دستههای عزاداری هر شب جولان میدهند. معلوم نیست وزارت کشور واقعا زورش نمیرسد مقررات وضع شده از جانب خودش را اجرا کند یا اینکه اعلام ممنوعیت تردد دستههای عزاداری، اقدامی صوری بوده و در عمل قرار شده کسی کاری به کار ناقضان دستور وزارت کشور نداشته باشد؟
یعنی به نظر میرسد در این فقره تضادی آشکار بین سیاست اعلامی و سیاست اعمالی وجود دارد. آیا قرار است ژست مراعات پروتکلها اتخاذ شود بدون آنکه ارادهای معطوف به اجرای پروتکلها وجود داشته باشد؟ یا اینکه پلیس در محلههای سنتیتر و مذهبیتر هیچ کاره است و فقط زورش به کسانی میرسد که سگ بیچارهشان را بعد از ساعتها در خانه ماندن، نیم ساعت برای هواخوری بیرون میآورند؟ جواب هر چه باشد، حرکت دستههای عزاداری در این شرایط بحرانی، نتیجهای جز شیوع بیشتر کرونا در شهرهای گوناگون کشور ندارد.
نکتۀ قابل ذکر دیگر، شیوع سخنان نادرست و عجیب از سوی برخی مقامات کشور است. انگار سخنان خلاف عقل سلیم هم رشدی متناسب با شیوع روزافزون کرونا دارند. وزیر بهداشت میگوید اگر اقدامات ما نبود، تعداد قربانیان کرونا به مراتب بیشتر بود. معلوم نیست جناب وزیر به کدام اقدام اشاره میکند.
تعلل در خرید واکسن آمریکایی و انگلیسی یا دل بستن به چین و روسیه برای تامین واکسن؟ شاید هم منظور وزیر معطل کردن کشور بابت تولید هشت نوع واکسن داخلی است. به هر حال، در شرایطی که میلیونها نفر از مردم ایران بابت بلای کرونا داغدار و عزادارند، این حرف جناب نمکی عین نمک پاشیدن بر زخم مردم بود.
بحرانی که کرونا در ایران ایجاد کرده، در صد سال گذشته بیسابقه است. در فاصلۀ سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۷ خورشیدی، حدود یک میلیون ایرانی در اثر قحطی و بیماری جان خود را از دست دادند.
الان طی بیست ماه ۹۵ هزار ایرانی در اثر ابتلا به کرونا جان باختهاند ولی گویا آمار رسمی مرگ و میر ناشی از کرونا دست کم دو برابر این رقم است. برخی از پزشکان که گفتهاند آمار واقعی سه برابر آمار رسمی است. این مقدار مرگ و میر، قطعا یک فاجعه و مصیبت ملی بیسابقه در صد سال گذشته است.
در این شرایط، نمک پاشیدن به زخم مردم با بیان سخنانی که آشکارا نادرستند یا به شوخی شباهت دارند، قطعا روا نیست. حالا که نه کرونایاب مستعان جواب داده نه واکسن داخلی، بهتر نیست آقایان کمی فضیلت سکوت را تمرین کنند و از حرف نامفید بکاهند و بر عمل مفید بیفزایند؟