نشریه “ایران فردا” در تازه ترین شماره خود پاسخ سعید حجاریان را به پرسش های این ماهنامه در مورد “همگرایی و واگرایی نیروهای سیاسی در سال ۱۳۹۹” منتشر کرده است.
حجاریان:
* تحولات سالهای گذشته ناشی از چند مؤلفه بودهاند که در این میان دو مؤلفه تأثیر بیشتری داشتهاند. اولین آنها ضعف شدید نهاد دولت بهمعنیالاعم و همچنین ناکارکردی آن بوده است و دیگری تحریمها. همپوشانی این دو باعث شد از زمان شروع به کار دونالد ترامپ اقتصاد ایران تحت فشار قرار بگیرد. این فشار به فرهنگ و باور مردم نیز رخنه کرد […] لذا تبلیغات منفی شدت گرفت و مردم هم باور کردند. پس نتیجه میگیریم بخشی از مسأله مشروعیت به ذهنیت مردم باز میگردد؛ ذهنیتی که براساس واقعیتهای ملموس ساخته میشود و قابل دستکاری نیست!
* گذشته از آن، نهادهای مدنی که بعد از اتفاقات سال ۸۸ ضعیف و سازمانزدایی شده بودند، نتوانستند جایگزین احزاب بشوند و اگر احزاب میبودند، میتوانستند تا حد زیادی تحولات را در خود هضم کنند. البته، از یاد نبریم که حزب در ایران هنوز هم موجودی ناشناخته است و نوعی ترس نسبت به آن وجود دارد. همانطور که اشاره کردم این احزاب لاغر و تهیدست تاب و تحمل این جنبشها را نداشتند و حتی تحلیلهای نادرست و نامربوط ارائه دادند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت زمانی که حزب قوی وجود نداشته باشد و تحول درست شناخته نشود، راهبری ناممکن میشود.
* علت اتفاقات رخ داده این بود که حجم وعدهها زیاد بود و به آنها وفا نشد و مردم سرخورده شدند. بعد هم وقایع سلسلهوار اتفاق افتادند و مردم افسرده و مستأصل شدند و سوژهگیشان را از دست رفته دیدند و در لاک خود فرو رفتند. اما به هر حال عدهای اینگونه نیستند؛ کاملاً تکبعدی هستند و به صندوق رأی زنجیر شدهاند؛ مثلا مشارکتکنندگان اسفند ۱۳۹۸ حتما در ادوار دیگر انتخابات حاضر خواهند بود چون کیفیت انتخابات ذرهای برایشان اهمیت ندارد. این الگوی رای دادن و رای ندادن ادامه خواهد داشت و بعید میدانم در انتخابات ۱۴۰۰ دعوا مرتفع شود چون حکومت قصد تفرقه و تفکیک دارد و ما هنوز نمیدانیم سنگینی بار به کدام سمت خواهد بود البته همهچیز بستگی به مردم دارد.
* اما سخن از انتخابات به این معنا نیست که همهچیز را انتخاباتی ببینیم؛ نحوه مواجهه با جنبشهای احتمالی پیش رو، تداوم تحریمها، منتهای استراتژی «نه جنگ، نه مذاکره» و همچنین معیشت و فقر روزافزون قشرهای تهیدست و تلف شدن آنها مهم است که هیچکدام به انگشت جوهری شهروندان گره نخورده است! مثلا بحث کرونا، چنانچه ادامه پیدا کند ممکن است موضوعی برای ائتلاف و انشقاق باشد چون بخشی از حاکمیت علمگرا است و بخشی ایدئولوژیک.
* من نمیدانم ما داخل حاکمیت هستیم یا نه و این پیشفرض را نادرست میدانم. اما، علیالاصول بهنظر میرسد نیروهای داخل حاکمیت نیز عقلایی دارند و نگاهی دوربردتر به بقای نظام میاندازند اما عدهای جلوی پای خودشان را میبینند و این شقاق هماکنون آشکار است. دسته اول گمانم کمابیش عزلتنشینی پیشه خواهند کرد چون نمیخواهند مقابل حاکمیت بایستند و یا آن را نقد کنند از آن سو توان بر کرسی نشاندن ایدههایشان را نیز ندارند. در چنین شرایطی به سمت رادیکالیزه شدن نیروهای داخل حاکمیت پیش خواهیم رفت و این بستری است برای فعال شدن و قدرت گرفتن هر چه بیشتر دسته دوم […] .
* ویروس کرونا ما را استثنایی کرد اما این بهمعنای عادی بودن شرایط پیشین نیست. قبل از کرونا هم مشکلات انباشته بود و تقریباً در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی و همچنین مسائل اجتماعی وضع ما مطلوب نبود. لذا اگر کرونا هم نباشد، مشکلات فراوانی داریم و این مستلزم در پیش گرفتن راهکارهایی بسیار رادیکال و همچنین جراحیهای بزرگ است که من چنین چشماندازی را در […] نمیبینم.