برترینها: همزمان با پایان سریال بوی باران، وحید جلیلی از مدیران جشنواره عمار به بهانه این سریال نقدهای تندی به طیفی از مسوولان صداوسیما به ویژه حسین محمدی، یکی از اعضای کلیدی دفتر رهبری کرده است. این تقابل با واکنشهای فراوانی روبه رو شده و چهرههای شاخصی همچون عزت الله ضرغامی، حسین صفار هرندی به دفاع از محمدی پرداخته اند.
ماجرا از سخنرانی “وحید جلیلی” برادر کوچکتر سعید جلیلی در نقد سریال «بوی باران» آغاز شد.
وحید جلیلی در نقدی تند گفته است: برخی برای لبخند نشاندن بر لب آقایان، منتقدان حسین محمدی و مرتضی میرباقری و عزت ضرغامی و علی عسگری را با ابن ملجم برابر میکنند، به جمهور مردم که میرسند «میرغضب» میشوند و ابایی ندارند که مدتها، ملت بیپناه را در اوج تحریمها و فشارهای اقتصادی با سادیسم پنهان و آشکار خود بچزانند و از همان اصحاب قدرت جایزه بگیرند.
سخرانی جلیلی به نظر میرسید شبیه به بسیاری از سخنرانیها از این دست باشد. اما او این بار در این سخنرانی شمشمیر را از رو بست و انتقادات بسیار تندی به عملکرد مدیران صداوسیما صورت داد. نقد او بر پایه سریال جنجالی “بوی باران” بود. به ادعای جلیلی این سریال که آن را با «گریه بچه همسایه» خوانده! ۱۵ میلیارد تومان خرج برداشت تا چهره سیاهی از ایران به نمایش بگذارد. او در آن سخنرانی از عباس نعمتی کارگردان بوی باران انتقاد کرد.
پس از سخنرانی جنجالی، عباس نعمتی نویسنده سریال بوی باران، با انتشار یادداشتی به ادعاهای جلیلی پاسخ داد و نوشت: آیا موضوعات مطرح شده در سریال «بوی باران» از جنس «گریه بچه همسایه» است؟ آیا ۱۱میلیون حاشیهنشین ، ۳/۵میلیون معتاد، دو میلیون خانواده زندانی در سال، سیصد هزار سقط جنین غیرقانونی در سال، سیصد هزار تصادف جادهای منجر به عوارض جسمی، ۱۵میلیون پرونده قضائی، از هر پنج ازدواج یک طلاق ، ۲/۵میلیون اتباع بیگانه در ایران و… از دید جناب جلیلی مصداق «گریه بچه همسایه» است ؟
نوشته وحید جلیلی که تاملی در ناکارآمدی رسانه ملی براساس سریال “بوی باران” بود. کاملا روشن میکند هدف نقد فیلم “بوی باران” نیست، بلکه انتقاد شدید از مدیران سازمان صداوسیما و افراد بانفوذ در این سازمان است.
وحید جلیلی به طور مشخص چهار مدیر و مسئول شناخته شده را هدف قرار داد، علی عسکری هم اکنون رییس سازمان صداوسیما است، میرباقری معاون سیما است، ضرغامی رییس پیشین سازمان بوده و حسین محمدی موثرترین فرد خارج از صداوسیما بر مدیریت آن است. از نکات جالب این بود که جلیلی، محمد سرافراز، رییس سابق سازمان را در این لیست قرار نداد.
حسین محمدی معاون بررسی بیت رهبر معظم انقلاب است. او به نوعی رابط نهادهای فرهنگی به ویژه صداوسیما با رهبر انقلاب است. در واقع محمدی نقش یک رییس دفتر فرهنگی را دارد.
اما انتقاد تند وحید جلیلی از حلقه مدیریتی صداوسیما با واکنشهای زیادی در دو هفته اخیر روبه رو بوده و در میان بدنه کارشناسی جریان اصولگرا شکاف ایجاد شده است. عدهای میگویند سخنان جلیلی درست است و عدهای دیگر میگویند، حرفهای جلیلی منصفانه نیست.
شاید بتوان گفت مهمترین مدافع جلیلی احسان محمدحسنی، مدیرعامل موسسه اوج است. او با انتشار مطلبی درباره سخنان وحید جلیلی نوشت: “به شما برادرانه توصیه میکنم که «ین گروه را مظلوم نکن! قدری صبوری کن … به حول و قوۀ الهی و به فرمودۀ سیدنا القائد و سکاندار جانباز سفینه عاشورایی انقلاب، جناح مومنِ انقلابی و یاران جوانِ تازهنفس برخاستهاند.”
در نقطه مقابل بسیاری نیز به دفاع از حسین محمدی پرداختند. شاید مشهورترین چهره حسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت محمود احمدی نژاد باشد. او در یادداشتی نوشت: “مدعیان محترم آقای حسین محمدی، حتی کسری از مجموع فضیلتهای متنوع او را دارا نیستند.”
به نوشته صفار هرندی “در حیرتم از وقتناشناسی برخی دوستان که چطور باب نقد علنی و تخریب اصحاب و خادمان وفادار رهبری را درست در شرایطی گشودهاند که دشمن هرزهگو و رفقای راه گم کرده سابق، حملات پر حجمی را علیه این جایگاه به نیّت تضعیف عمود خیمه انقلاب آغاز کردهاند؟!”
در کنار هرندی عزت الله ضرغامی نیز دست به کار شد و سعی کرد از محمدی حمایت کند. رییس پیشین سازمان صداوسیما که خود از سوی وحید جلیلی متهم شده، در توئیتی نوشت: “همیشه به آقای حسین محمدی گله داشتم که به دلیل رفاقت مان، احتیاطا اشکالات ما را پررنگتر و خدمات ما را کمرنگتر گزارش میکند. امروز فهمیدم که آن احتیاط، بی حکمت نبوده است! ضمناً شورش دفتر علیه دفتر را کسی باور نمیکند!”
اما در میان جوانان اصولگرا نیز برخی به دفاع از محمدی پرداختند از جمله یاسر جبرئیلی محقق اصولگرا که به تازگی کتاب “روایت رهبری” را منتشر کرده در کانال تلگرامی خود حسین محمدی را شخصیتی “کمنظیر” معرفی کرد. به نوشته او “حاج حسین تقریبا روز تعطیل ندارد. با شبکه گستردهای از نخبگان کشور به ویژه جوانان مرتبط است. به یک زندگی حداقلی اکتفا کرده و مانند بسیاری از مردم، خانهای محقر و یک خودروی پراید دارد و هیچ لکه خاکستری در زندگیاش دیده نمیشود.
البته وحید جلیلی با گسترش دامنه انتقادات کوتاه نیامد و اما با ادبیاتی متفاوت خطاب به صفارهرندی نوشت:
بحمدالله دوستان زیادی برای مقابله با انتقاد از یکی از معاونانِ محترم و عزیز دفتر رهبری بسیج شده اند و در حال تولید فکر هستند و داریم حتی به قرائتهای تازهای از نظریه ولایت فقیه میرسیم که در آن منویات رهبری و راهبردهای ولی فقیه؛ اهمیتی به مراتب کمتر از مصالح یکی از هفت هشت معاون دفتر رهبری دارد و ولی فقیه را نه حاکم بر نیروهای اجرایی بلکه ذیل آنها می خواهد. نه اتاق جنگی تشکیل شد، نه نهضت نامه نگاری به راه افتاد، نه فلاسفه و تئوریسینهای سیاسی به تبیین تئوریک چگونگی تبدیل منطقی انتقاد از یک آدم معمولی (که کسری از فضایل رهبری را هم ندارد).
برادر عزیزمان آقای صفار چنان از عمود خیمه انقلاب سخن می گوید که اگر کسی نداند فکر میکند افقی برای حمایت از ولایت جز محافظه کاری کلاسیک که صاحبان نظریه “حتَّی” آن را نمایندگی می کنند وجود ندارد. در ادامه همین بحث به “نظریه حتَّ ی” و تاثیراتش در مسیر تکاملی انقلاب خواهیم رسید. ما ولایتپذیر هستید آقای صفار؟! برادر عزیز و بزرگوارم؛ در ادامه قصه هایی برایتان خواهم گفت تا شما که ولایت سنج همه شده اید به خودتان هم در این فقره نمره ای بدهید. تمام این دعوا بر سر همین است که بین ولایت پذیری نمایشی و تشریفاتی و بگذارید بگویم اشرافی با ولایت پذیری واقعی و میدانی و صفَّی، فرسنگ ها فاصله است.
شکاف تازه میان جریان اصولگرا میتواند تبعاتی برای آنها داشته باشد. به ویژه اینکه انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک است و ظاهرا در این انتخابات حرف اول را اصولگرایان میزنند. شکاف در میان اصولگرایان این بار بر سر مسائل فرهنگی از جانب طیفی کلید زده شده است که سعید جلیلی را نماینده سیاسی خود میداند. سعید جلیلی که در محافل سیاسی به عنوان گزینه احتمالی انتخابات ریاست جمهوری نیز مطرح میشود.