اعتمادآنلاین: امروز روز دلبستگان کیارستمی است. خیلی از دوستداران نزدیک او گنجینهای از خاطرات و اسناد و مدارکی هستند که برای طرفداران کیارستمی حائز اهمیت است. حمیده شریفراد از مجوعه آثار باقیمانده از کیارستمی تبریک تولدش از سوی کورساوا به زبان فارسی و عکس اولین دیدار این دو فیلمساز بزرگ جهان را برای اولینبار در اختیار اعتمادآنلاین گذاشته تا آن را با دوستداران کیارستمی و کوروساوا به اشتراک بگذارد.
او این آثار ارزشمند را به همراه یادداشتی از خود که زمان و مکان و توضیحات لازم در خصوص این دو اثر را بیان میکند در اختیار ما گذاشته تا سوپرایزی برای سالروز تولد کیارستمی باشد. در ادامه یادداشت حمیده شریفراد را میخوانید:
حمیده شریف راد|عباس کیارستمی میدانست اول تیرماه، روز ویژهای برای دوستان و علاقهمندانش است. تلفن خانهاش به امید شنیدنِ صدای او و تبریک تولدی گفتن، از اول صبح تا دیرهنگام شب بیوقفه به صدا در میآمد. اغلب، این روز را در خانه میماند. خانه شماره سیزدهِ انتهای بنبست قائم در چیذر که سیلی از پیامهای مهرآمیز کتبی و شفاهی در این روز به آن سرازیر میشد. پیشترها تا اوایل دهه هشتاد، از طریق فکس، تلفن و یا نامههای پستی که از چند روز قبل ارسال شده بودند و بعدتر از طریق ایمیل و تلفن.
تولدت مبارکهای فراوان… از بهمن فرمانآرا، مرتضی ممیز، نورالدین زرین کلک و… که دوستان بسیار نزدیک و قدیمی بودند تا دوستان غربتنشینی چون ناصر زراعتی، ابراهیم گلستان، محمود بهرازنیا، بابک کریمی و … و انبوهی پیام تبریک از سوی دوستداران هنر او از شهرهای دور و نزدیک ایران، از تهران تا مشهد و رودبار و سمنان و اردبیل و قم گرفته تا سبزوار و بندرعباس و لاهیجان و … فرنگیها هم که تعدادشان کم نبود!
میگفت روزهای تولد گوشم شبیه گوش کشتیگیرها میشود! هر سال با خود میگویم امسال دیگر همه را جواب نمیدهم؛ شانسی و یک خط در میان بر میدارم، ولی باز دلم نمیآید، میگویم شاید آخرین اول تیری باشد که صدای یکدیگر را میشنویم… از میان جمع سینماگران مطرح و همتراز هم بزرگانی چون آکیرا کوروساوا، برناردو برتولوچی، فرانچسکو رُزی، آنجلوپولوس، امیر کاستاریکا و آکی کوریسماکی، نه تنها روز تولد که به مناسبتهای گوناگون از جمله موفقیت در جشنوارهای یا فرا رسیدن سال نو از طریق یادداشت یا هدیهای یاد او میکردند.
او نیز بالعکس. آکیرا کوروساوا که پس از نمایش فیلم «خانه دوست کجاست؟» در دهه هفتاد با سینمای عباس کیارستمی آشنا شده بود او را بسیار دوست میداشت. همچون خویشاوند یا فرزندی. این دو سینماگر به بهانه نمایشهایی برای فیلم سه گانه کیارستمی در ژاپن، دیدارها و نامهنگاریهایی با یکدیگر داشتند.
نامههای کوروساوا به کیارستمی که اغلب همراه با هدایایی بوده از زیباترین و لطیفترین نامههای این مجموعه هستند. پیام دلنشین او به کیارستمی برای دریافت نخل طلای کن به خاطر فیلم «طعم گیلاس» و یا تبریک عید نوروز روی کاغذی ساخته شده از گلهای طبیعی، به راستی که نشانگر عظمت روح کوروساوا و فروتنی یک هنرمند هنگام ابراز محبت به هنرمندی دیگر است که سی سال از او کوچکتر است.عباس کیارستمی دلبسته نامههای کوروساوا و خط زیبای ژاپنی بود. می گفت مانند نقاشی و به لطافت هایکوهایشان است.
یادداشت تبریک کورواساوا به مناسبت پنجاه و چهارسالگی عباس کیارستمی، یکی از سه نامه آخر این سینماگر بزرگ برای فیلمسازی است که او را عزیز میدارد و معتقد است واژهها نمیتوانند احساسات او درباره آثارش را بیان کنند. تاریخ نامه که مزین به عکسی زیبا از خود کوروساوا و همراه با چند نقاشی پستالشده این سینماگر- نقاش است، نشان میدهد که امپراطور سینمای جهان در زمان نگارش این نامه هشتاد و چهار سال داشته. لرزش قلمش روی کاغذ پیداست. عباس کیارستمی شیفته این خط و چنین لطافت طبعی بود. میگفت دلم برای این خط لرزان کودکانه، به ویژه آن تشدیدی که روی عباس گذاشته است غنج میرود!
امروز این نامه و عکس را پس از هشت سال، به بهانه تقسیم با دوستداران عباس کیارستمی و آکیراکوروساوا از قاب چوبیاش در آوردم.
عکس منتشرنشدهای نیز از کوروساوا و کیارستمی ضمیمه متن کرده ام. جا دارد به بهانه انتشار این تصویر که در اولین دیدارشان در سال ۱۹۹۳ گرفته شده، فرصت را مغتنم شمرده و یادی کنم از عکاس این دیدار خانم ایتسوکو دوهی، که نه تنها در مدت رفتوآمد عباس کیارستمی به ژاپن در طی این سال ها، به نوعی مدیر برنامههای ایشان بوده که چندین مقاله در مورد عباس کیارستمی نوشته و ویراستار اولین کتاب منتشر شده در ژاپن در باب سینمای او نیز بوده. متاسفانه در هیچ جا اشارهای به اسم ایشان که همکاریاش با عباس کیارستمی تا زمان ساخت فیلم «مثل یک عاشق» ادامه داشت نشده است.»